عیسی همان مسیح منجی عالم استنمونه

 پسر گمشده و محبت پدر نسب به او. 

 خداوند از ما میخواهد به سمت او بازگردیم   

روایت زندگی ما روایت است که در انجیل لوقا 15 آیه 11 تا 32 آمده است، داستان پسری که میخواهد از پدر خود جدا شود همانطوری که آدم و حوا باعث شدن که ما از خداوند جدا بشویم در باغ عدن، این پسر نیز از پدر خود میخواهد که ارث او را به او بدهد چون دیگر نمیخواهد با پدر باشد بلکه میخواهد برود زندگی خود را داشته باشد، حتی امروزه همه ایماندارنی هستند که نمیخواهند اراده خداوند را بجا بیاوند بلکه میخواهد برای خود زندگی کنند، اما عاقبت این پسر چی شد؟ او رفت همه دارای خود را مصرف کرد و لذت برد اما لذت دو روزه بعد از اینکه دارای خود را تمام کرد به گدای افتاد، پشیمان شد، و نانی برای خوردن نداشت و تصمیم گرفت که باز به حضور پدر خود بازگردد و از او بخواهد که او را چون فرزند نه بلکه غلام بپذیرد تا که از گرسنگی نمیرد، و اما پدر با دیدن اینکه پسرش باز گشته است خوشنود شد و او را پیش از اینکه طلب بخشش کنند بخشید چون این پسر به اشتباه خود پی برده بود. و پشیمان بود از آنچه کرده و محبت پدر نیز او را در برگرفت و او را دوباره بخشید و برای او اسم و رسم داد، و خداوند هم دقیقا همین کار را برای ما انجام داد هرچند که از او دور بودیم و برای خود زندگی میکردیم به مجرد اینکه تصمیم گرفتم که به نزد او بازگریم ما را نه تنها که بشخید بلکه در عیسی مسیح خداوند ما را فرزندان خود خواند و اینگونه محبت خود را برایم ما ثابت ساخت، 

در این داستان پدر محبت بیش از حدی از خود نشان میدهد، چون واقعا فرزند خود را دوست داشت، هرچند که به او بی احترامی کرده بود، و خواست پدر را نادیده گرفته بود اما باز هم پدر او را بخشید، چون فرزندش بود و از وجود خودش بود، به همین ترتیب است که خداوند میخواهد ما را ببخشد و دوباره به ما اسم و رسمی را بدهد که در ابتدا داده بود، و این بار میخواهد در یگانه فرزند خود عیسی مسیح ما را به فرزندی بگیرد و با ما وارد رابطه جدید بشود چون به ما محبت داد و میخواهد که ما به او نزدیک باشیم با او باشیم، 

بیایم بازگشت کنیم به سوی خداوند تا مورد لطف و محبت او قرار بگیرم و در او زندگی کردن را لذت ببریم.