غزل غزلها 8:4-14
غزل غزلها 8:4-14 Persian Old Version (POV-FAS)
بیا با من از لبنانای عروس، با من ازلبنان بیا. از قله امانه از قله شنیر و حرمون ازمغاره های شیرها و از کوههای پلنگها بنگر. ای خواهر و عروس من دلم را به یکی از چشمانت وبه یکی از گردن بندهای گردنت ربودی. ای خواهر و عروس من، محبتهایت چه بسیار لذیذ است. محبتهایت از شراب چه بسیار نیکوتر است و بوی عطرهایت از جمیع عطرها. ای عروس من، لبهای تو عسل را میچکاند زیر زبان تو عسل و شیر است و بوی لباست مثل بوی لبنان است. خواهر و عروس من، باغی بسته شده است. چشمه مقفل و منبع مختوم است. نهالهایت بستان انارها با میوه های نفیسه و بان و سنبل است. سنبل و زعفران و نی و دارچینی با انواع درختان کندر، مر و عود با جمیع عطرهای نفیسه.
غزل غزلها 8:4-14 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
ای عروس من، با من بیا. از بلندیهای لبنان، از قلۀ اَمانه و از فراز سنیر و حرمون، جایی که شیران و پلنگان لانه دارند، به زیر بیا. ای محبوبهٔ من و ای عروس من، تو با یک نگاهت دلم را ربودی و با یک حلقهٔ گردنبندت مرا در بند کشیدی. ای محبوبهٔ من و ای عروس من، چه گواراست عشق تو! عشق تو دلپذیرتر از شراب است و خوشبوتر از تمامی عطرها. از لبان تو عسل میچکد و در زیر زبانت شیر و عسل نهفته است. بوی لباس تو همچون رایحهٔ دلانگیز درختان لبنان است. ای محبوبهٔ من و ای عروس من، تو مانند باغی بسته، و همچون چشمهای دست نیافتنی، تنها از آن من هستی. تو مثل بوستان زیبای انار هستی که در آن میوههای خوش طعم به ثمر میرسند. در تو سنبل و حنا، زعفران و نیشکر، دارچین و گیاهان معطری چون مُر و عود میرویند.
غزل غزلها 8:4-14 مژده برای عصر جدید (TPV)
ای عروس من، با من از لبنان بیا. از فراز کوه لبنان و امانه و از قلّهٔ کوههای سنیر و حرمون، جایی که بیشه شیر و پلنگ است، پایین بیا. ای محبوبهٔ من و ای عروس من، با یک نگاه دلم را ربودی و با حلقه گردنبندت مرا به دام انداختی. ای عزیز من و ای عروس من، چه شیرین است عشق تو! محبّت تو گواراتر از شراب و بوی عطر تو بهتر از هر ادویهای است. ای عروس من، از لبانت عسل میچکد و در زیر زبانت شیر و عسل نهفته است. بوی لباست مانند عطر دلاویز درختان لبنان است. ای محبوبهٔ من و ای عروس من، تو همچون باغ دربسته و همانند چشمهای دست نیافتنی هستی. تو مثل باغ پُر میوهٔ انار هستی که میوههای لذیذ به بار میآورد. در تو سُنبل و ریحان، زعفران و نیشکر، دارچین و بوتههای خوشبو، مانند مُر و عود میرویند.
غزل غزلها 8:4-14 هزارۀ نو (NMV)
با من از لبنان بیا، ای عروسم؛ با من از لبنان بیا! از قُلۀ اَمانَه و از بلندای سِنیر و حِرمون، از کُنام شیران و کوههای پلنگان به زیر بیا! ای خواهرم و ای عروسم، تو دل مرا ربودهای؛ تو به نگاهی دل مرا ربودهای، به گوهری از گردنبندت! ای خواهرم و ای عروسم، عشقت چه دلنشین است! عشق تو از شراب بسی نیکوتر است، و رایحهات از جمیع عطرها خوشتر! ای عروس من، از لبانت عسل میچکد؛ زیر زبانت، شیر و شهد است، و رایحۀ خوش جامهات، همچون عطرِ لبنان! خواهر و عروس من، باغی است دربسته، چشمهای است قفلشده، و سرچشمهای است مَمهور! نهالهایش بوستان اَنار است، پر از میوههای گوارا، و حَنا و سُنبل؛ پر از سُنبل و زعفران، نی و دارچین و انواع کُندُر، و مُر و عود و دلانگیزترین عطریات!