غزل غزلها 5:1-8
غزل غزلها 5:1-8 Persian Old Version (POV-FAS)
ای دختران اورشلیم، من سیه فام اماجمیل هستم، مثل خیمه های قیدار و مانندپرده های سلیمان. بر من نگاه نکنید چونکه سیه فام هستم، زیرا که آفتاب مرا سوخته است. پسران مادرم بر من خشم نموده، مرا ناطورتاکستانها ساختند، اما تاکستان خود را دیده بانی ننمودم. ای حبیب جان من، مرا خبر ده که کجامی چرانی و در وقت ظهر گله را کجا میخوابانی؟ زیرا چرا نزد گله های رفیقانت مثل آواره گردم. ای جمیل تر از زنان، اگر نمی دانی، در اثرگلهها بیرون رو و بزغاله هایت را نزد مسکن های شبانان بچران.
غزل غزلها 5:1-8 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
ای دختران اورشلیم، من سیاه اما زیبا هستم، همچون چادرهای قیدار و خیمههای سلیمان. به من که سیاه هستم اینچنین خیره مشوید، زیرا آفتاب مرا سوزانیده است. برادرانم بر من خشمگین شده مرا فرستادند تا در زیر آفتاب سوزان از تاکستانها نگاهبانی کنم، و من نتوانستم از تاکستان خود مراقبت نمایم. ای محبوب من، به من بگو امروز گلهات را کجا میچرانی؟ هنگام ظهر گوسفندانت را کجا میخوابانی؟ چرا برای یافت تو، در میان گلههای دوستانت سرگردان شوم؟ ای زیباترین زن دنیا، اگر نمیدانی، رد گلهها را بگیر و به سوی خیمههای چوپانان بیا و در آنجا بزغالههایت را بچران.
غزل غزلها 5:1-8 مژده برای عصر جدید (TPV)
ای دختران اورشلیم، من سیهچرده، امّا زیبا هستم، همچون چادرهای قیدار و پردههای زرّین بارگاه سلیمان. بهخاطر رنگ پوستم این چنین به من نگاه نکنید، زیرا آفتاب مرا سوزانده. برادرانم بر من خشمگین بودند و مرا به نگهبانی تاکستانها گماشتند. ولی من نتوانستم حتّی از تاکستان بدن خود مراقبت کنم. ای عشق من، به من بگو که گلّهات را کجا میچرانی؟ هنگام ظهر گوسفندانت را کجا میخوابانی؟ چرا در بین گلّههای دوستانت به دنبال تو بگردم؟ ای زیباتر از تمام زنها، اگر نمیدانی، رد گلّهها را دنبال کن و بُزغالههایت را در کنار چادرهای چوپانها بچران.
غزل غزلها 5:1-8 هزارۀ نو (NMV)
ای دوشیزگانِ اورشلیم، من سیهچِرده، اما دوستداشتنیام! به سیاهیِ خیمههای قیدار، و به زیباییِ پردههای سلیمان! بر سیهچِردگیام خیره منگرید، زیرا که به آفتاب سوختهام. پسران مادرم بر من خشم گرفتند، و مرا به نظارت بر تاکستانها گماشتند، اما از نگهداری تاکستان خویش بازماندم! ای محبوبِ جان من مرا بگوی، که گلۀ خود را کجا میچَرانی؟ نیمروزان آنها را کجا میخوابانی؟ چرا باید چون زنی پوشیدهروی در کنار گلههای رفیقانت باشم؟ ای دلرباترینِ زنان، اگر نمیدانی، ردِ پای گلهها را بگیر و بزغالههایت را نزد خیمههای شبانان بِچَران.