مزمور 1:18-13
مزمور 1:18-13 هزارۀ نو (NMV)
ای خداوند، ای قوّت من، تو را دوست میدارم. خداوند صخرۀ من است، دژ من و رهانندۀ من؛ خدایم صخرۀ من است که در او پناه میجویم؛ او سپر من است، شاخ نجات و قلعۀ بلندم. خداوند را که شایان ستایش است میخوانم، و از دشمنانم نجات مییابم. بندهای مرگ مرا فرو پیچیده بود، و سیلابهای نابودی بر من هجوم آورده بود؛ بندهای هاویه به دورم تنیده بود، و دامهای مرگ رویارویم بود. در تنگی خویش، خداوند را خواندم، و نزد خدایم فریاد کمک بلند کردم. او از معبد خود صدایم را شنید، و فریاد کمکم به درگاه وی، به گوشش رسید. آنگاه زمین متزلزل شد و به جنبش درآمد، بنیان کوهها بلرزید و مرتعش گشت؛ زیرا او به خشم آمده بود. از بینیاش دود برآمد؛ از دهانش آتشِ سوزنده برجَهید، و اخگرهای سوزان از او شعله برکشید. آسمان را خم کرد و فرود آمد؛ تاریکی غلیظ زیر پاهایش بود. سوار بر کروبی پرواز کرد؛ و بر بالهای باد اوج گرفت. تاریکی را پوشش خود ساخت، و ابرهای غبار و آبهای سیاه را سایبان بر گِرداگِرد خویش. از میان درخشش حضور وی و از خلال ابرهایش سنگهای گداخته و اخگرهای آتشین برون آمد! خداوند از آسمان رعد کرد، و آن متعال آواز خود را داد، و سنگهای گداخته بود و اخگرهای افروخته.
مزمور 1:18-13 Persian Old Version (POV-FAS)
ای خداوند! ای قوت من! تو را محبت می نمایم. خداوند صخره من است وملجا و نجاتدهنده من. خدایم صخره من است که در او پناه میبرم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعه بلند من. خداوند را که سزاوار کل حمد است، خواهم خواند. پس، از دشمنانم رهایی خواهم یافت. رسنهای موت مرا احاطه کرده، و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود. رسنهای گور دور مراگرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده. در تنگی خود خداوند را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیکل خودشنید و استغاثه من به حضورش به گوش وی رسید. زمین متزلزل و مرتعش شده، اساس کوههابلرزید و متزلزل گردید چونکه خشم او افروخته شد. دخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید. آسمان را خم کرده، نزول فرمود و زیر پای وی تاریکی غلیظ میبود. برکروبی سوار شده، پرواز نمود و بر بالهای باد طیران کرد. تاریکی را پرده خود و خیمهای گرداگرد خویش بساخت، تاریکی آبها و ابرهای متراکم را. از تابش پیش روی وی ابرهایش میشتافتند، تگرگ و آتشهای افروخته. و خداوند از آسمان رعد کرده، حضرت اعلی آواز خود را بداد، تگرگ و آتشهای افروخته را.
مزمور 1:18-13 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
ای خداوند، ای قوت من، تو را دوست دارم! خداوند قلعهٔ من است. او صخرهٔ من است و مرا نجات میبخشد. خدایم صخرهٔ محکمی است که به آن پناه میبرم. او همچون سپر از من محافظت میکند، به من پناه میدهد و با قدرتش مرا میرهاند. نجاتدهندۀ من، مرا از ظلم میرهاند. او را به کمک خواهم طلبید و از چنگ دشمنان رهایی خواهم یافت. ای خداوند تو شایستهٔ پرستش هستی! مرگ، مرا در چنگال خود گرفتار کرده بود و موجهای ویرانگرش مرا در بر گرفته بود. مرگ برای من دام نهاده بود تا مرا به کام خود بکشد. اما من در این پریشانی به سوی خداوند فریاد برآوردم و از خدایم کمک خواستم. فریاد من به گوش او رسید و او از خانهٔ مقدّسش نالهٔ مرا شنید. آنگاه زمین تکان خورد و لرزید و بنیاد آسمان مرتعش شد و به لرزه درآمد، زیرا خداوند به خشم آمده بود. دود از بینی او برآمد و شعلههای سوزانندهٔ آتش از دهانش زبانه کشید. او آسمان را شکافت و فرود آمد، زیر پایش ابرهای سیاه قرار داشت. سوار بر فرشتهای پرواز کرد و بر بالهای باد اوج گرفت. او خود را با تاریکی پوشاند و ابرهای غلیظ و پر آب او را احاطه کردند. درخشندگی حضور او، شعلههای آتش پدید آورد. آنگاه خداوند، خدای متعال، با صدای رعدآسا از آسمان سخن گفت.
مزمور 1:18-13 مژده برای عصر جدید (TPV)
ای خداوند، ای توانایی من! تو را دوست میدارم. خداوند پشتیبان من است؛ پناهگاه مستحکم من، خدای من نجاتدهندهٔ من است. او همانند یک پناهگاه از من محافظت میکند؛ او مرا حمایت میکند و مرا در امنیّت نگاه میدارد. خداوند را که شایستهٔ سپاس و ستایش است، میطلبم و از شرّ دشمنان در امان هستم. طنابهای گور به دورم حلقه زدهاند و امواج نابودکننده احاطهام کردهاند. طنابهای گور به دورم حلقه زدهاند و مرگ دام خود را بر سر راهم قرار داده. در مشکلاتم به حضور خداوند زاری نمودم. از خدای خود کمک خواستم. او از معبد بزرگ خود نالهٔ مرا شنید و فریاد من به گوشش رسید. آنگاه زمین لرزید و تکان خورد. و بنیاد کوهستان از شدّت خشم او به لرزه افتاد. کوهها لرزیدند و اساس آنها متزلزل شد. از سوراخهای بینی او دود برآمد. از دهانش زغال برافروخته و آتشِ کُشنده بیرون آمد. او آسمان را شكافت و فرود آمد و زیر پاهایش ابرهای سیاه بود. با سرعت بر فرشتهٔ بالدار خود پرواز کرد او بر بالهای باد پرواز کرد. او با تاریکی خود را پوشاند و ابرهای سیاهِ بارانزا احاطهاش کردند. نور درخشان حضور او با تگرگ و شعلهٔ افروخته، پردهٔ ابرهای سیاه را شکافت. خداوند نیز در آسمانها با صدای رعدآسا سخن گفت و صدای خداوند متعال شنیده شد.