مزامیر 137:119-176

مزامیر 137:119-176 POV-FAS

ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است. شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت. غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تورا فراموش کردهاند. کلام تو بینهایت مصفی است و بنده تو آن را دوست میدارد. من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم. عدالت تو عدل است تا ابدالاباد وشریعت تو راست است. تنگی و ضیق مرا درگرفته است، اما اوامر تو تلذذ من است. شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم. به تمامی دل خواندهام. ای خداوند مراجواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم! تو راخواندهام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت. بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم. چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا درکلام تو تفکر بنمایم. به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خودمرا زنده ساز. آنانی که درپی خباثت میروند، نزدیک میآیند، و از شریعت تو دورمی باشند. ای خداوند تو نزدیک هستی وجمیع اوامر تو راست است. شهادات تو را اززمان پیش دانستهام که آنها را بنیان کردهای تاابدالاباد. بر مذلت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیراکه شریعت تو را فراموش نکردهام. در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز. نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمی طلبند. ای خداوند، رحمت های تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز. جفاکنندگان و خصمان من بسیارند. اما ازشهادات تو رو برنگردانیدم. خیانت کاران رادیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمی دارند. ببین که وصایای تو را دوست میدارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرازنده ساز! جمله کلام تو راستی است وتمامی داوری عدالت تو تا ابدالاباد است. سروران بیجهت بر من جفا کردند. اما دل من از کلام تو ترسان است. من در کلام توشادمان هستم، مثل کسیکه غنیمت وافر پیدانموده باشد. از دروغ کراهت و نفرت دارم. اماشریعت تو را دوست میدارم. هر روز تو راهفت مرتبه تسبیح میخوانم، برای داوریهای عدالت تو. آنانی را که شریعت تو را دوست می دارند، سلامتی عظیم است و هیچچیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد. ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا میآورم. جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنهارا بینهایت دوست میدارم. وصایا وشهادات تو را نگاه داشتهام زیرا که تمام طریقهای من در مد نظر تو است. ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان. مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مراخلاصی ده. لبهای من حمد تو را جاری کندزیرا فرایض خود را به من آموختهای. زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است. دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیدهام. ای خداوند برای نجات تو مشتاق بودهام و شریعت تو تلذذ من است. جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد. مثل گوسفند گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم.

Read مزامیر 119