مزمور 119:113-136

مزمور 113:119-136 - از مردمانی که سرسپرده نیستند کراهت دارم،
اما شریعت تو را دوست می‌دارم.
تو پناهگاه و سپر من هستی،
بر کلامت امید بسته‌ام.
ای بدکاران از من دور شوید،
تا فرمانهای خدایم را نگاه دارم!
بر حسب وعده‌ات دست مرا بگیر تا زنده بمانم،
و در امید خود سرافکنده نشوم!
از من حمایت کن تا نجات یابم،
و فرایض تو را همواره مد نظر بدارم.
تو آنان را که از فرایض تو گمراه می‌شوند حقیر می‌شماری؛
زیرا فریبکاریِ آنها بیهوده است.
تو همۀ شریرانِ زمین را چون تُفاله به دور می‌افکنی؛
از همین رو شهادات تو را دوست می‌دارم.
از ترس تو موی بر تنم راست شده است؛
از داوریهای تو هراسناکم.

به عدل و داد عمل کرده‌ام؛
مرا به ستم‌کنندگانم وامگذار.
خیریت خادم خود را ضامن شو،
و مگذار متکبران بر من ستم کنند.
دیدگانم از انتظار برای نجات تو تار گشته،
از انتظار برای وعدۀ عدالت تو!
با خدمتگزار خویش مطابق محبت خود رفتار کن،
و فرایض خود را به من بیاموز!
من خادم توام،
مرا بصیرت عطا فرما تا شهادات تو را درک کنم!
وقت آن رسیده که خداوند عمل کند،
زیرا شریعت تو را زیر پا نهاده‌اند.
بنابراین، فرمانهای تو را دوست می‌دارم،
بیشتر از طلا، بیشتر از طلای ناب.
از این رو، احکام تو را جملگی راست می‌دانم،
و از هر راه نادرست بیزارم!

شهادات تو شگفت‌انگیز است،
از این رو، جان من آنها را نگاه می‌دارد.
باز شدن کلام تو نور می‌بخشد،
و ساده‌لوحان را فهیم می‌گرداند.
دهان خود را گشوده، لَه لَه می‌زنم،
زیرا که مشتاق فرمانهای تو هستم!
بر من نظر کن و مرا فیض عطا فرما،
بنا به رسم خود در حق دوستداران نام خویش.
گامهای مرا در کلام خود استوار فرما،
تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد.
مرا از ظلم انسان رهایی ده،
تا احکام تو را نگاه دارم.
روی خود را بر خادم خویش تابان ساز،
و فرایض خود را به من بیاموز!
نهرهای آب از دیدگانم جاری است،
زیرا که شریعت تو را نگاه نمی‌دارند.

از مردمانی که سرسپرده نیستند کراهت دارم، اما شریعت تو را دوست می‌دارم. تو پناهگاه و سپر من هستی، بر کلامت امید بسته‌ام. ای بدکاران از من دور شوید، تا فرمانهای خدایم را نگاه دارم! بر حسب وعده‌ات دست مرا بگیر تا زنده بمانم، و در امید خود سرافکنده نشوم! از من حمایت کن تا نجات یابم، و فرایض تو را همواره مد نظر بدارم. تو آنان را که از فرایض تو گمراه می‌شوند حقیر می‌شماری؛ زیرا فریبکاریِ آنها بیهوده است. تو همۀ شریرانِ زمین را چون تُفاله به دور می‌افکنی؛ از همین رو شهادات تو را دوست می‌دارم. از ترس تو موی بر تنم راست شده است؛ از داوریهای تو هراسناکم. به عدل و داد عمل کرده‌ام؛ مرا به ستم‌کنندگانم وامگذار. خیریت خادم خود را ضامن شو، و مگذار متکبران بر من ستم کنند. دیدگانم از انتظار برای نجات تو تار گشته، از انتظار برای وعدۀ عدالت تو! با خدمتگزار خویش مطابق محبت خود رفتار کن، و فرایض خود را به من بیاموز! من خادم توام، مرا بصیرت عطا فرما تا شهادات تو را درک کنم! وقت آن رسیده که خداوند عمل کند، زیرا شریعت تو را زیر پا نهاده‌اند. بنابراین، فرمانهای تو را دوست می‌دارم، بیشتر از طلا، بیشتر از طلای ناب. از این رو، احکام تو را جملگی راست می‌دانم، و از هر راه نادرست بیزارم! شهادات تو شگفت‌انگیز است، از این رو، جان من آنها را نگاه می‌دارد. باز شدن کلام تو نور می‌بخشد، و ساده‌لوحان را فهیم می‌گرداند. دهان خود را گشوده، لَه لَه می‌زنم، زیرا که مشتاق فرمانهای تو هستم! بر من نظر کن و مرا فیض عطا فرما، بنا به رسم خود در حق دوستداران نام خویش. گامهای مرا در کلام خود استوار فرما، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد. مرا از ظلم انسان رهایی ده، تا احکام تو را نگاه دارم. روی خود را بر خادم خویش تابان ساز، و فرایض خود را به من بیاموز! نهرهای آب از دیدگانم جاری است، زیرا که شریعت تو را نگاه نمی‌دارند.

مزمور 119:113-136

مزمور 119:113-136