مَرقُس 22:15-37
مَرقُس 22:15-37 هزارۀ نو (NMV)
پس عیسی را به مکانی بردند به نام جُلجُتا، که به معنی مکان جمجمه است. آنگاه به او شرابِ آمیخته به مُر دادند، امّا نپذیرفت. سپس بر صلیبش کشیدند و جامههایش را بین خود تقسیم کرده، برای تعیین سهم هر یک قرعه انداختند. ساعت سوّم از روز بود که او را بر صلیب کردند. بر تقصیرنامۀ او نوشته شد: «پادشاه یهود.» دو راهزن را نیز با وی بر صلیب کشیدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. [بدینگونه آن نوشتۀ کتب مقدّس تحقق یافت که میگوید: «او از خطاکاران محسوب شد.»] رهگذران سرهای خود را تکان داده، ناسزاگویان میگفتند: «ای تو که میخواستی معبد را ویران کنی و سه روزه آن را بازبسازی، خود را نجات ده و از صلیب فرود آ!» سران کاهنان و علمای دین نیز در میان خود استهزایش میکردند و میگفتند: «دیگران را نجات داد امّا خود را نمیتواند نجات دهد! بگذار مسیح، پادشاه اسرائیل، اکنون از صلیب فرود آید تا ببینیم و ایمان بیاوریم.» آن دو تن که با او بر صلیب شده بودند نیز به او اهانت میکردند. از ساعت ششم تا نهم، تاریکی تمامی آن سرزمین را فرا گرفت. در ساعت نهم، عیسی با صدای بلند فریاد برآورد: «ایلویی، ایلویی، لَمّا سَبَقْتَنی؟» یعنی «ای خدای من، ای خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟» برخی از حاضران چون این را شنیدند، گفتند: «گوش دهید، ایلیا را میخواند.» پس شخصی پیش دوید و اسفنجی را از شراب ترشیده پر کرد و بر سر چوبی نهاده، پیش دهان عیسی برد تا بنوشد، و گفت: «او را به حال خود واگذارید تا ببینیم آیا ایلیا میآید او را از صلیب پایین آورد؟» پس عیسی به بانگ بلند فریادی برآورد و دمِ آخر برکشید.
مَرقُس 22:15-37 Persian Old Version (POV-FAS)
پس اورا به موضعی که جلجتا نام داشت یعنی محل کاسه سر بردند و شراب مخلوط به مر به وی دادند تا بنوشد لیکن قبول نکرد. و چون او رامصلوب کردند، لباس او را تقسیم نموده، قرعه برآن افکندند تا هر کس چه برد. و ساعت سوم بود که اورا مصلوب کردند. و تقصیر نامه وی این نوشته شد: «پادشاه یهود.» و با وی دو دزد را یکی از دست راست و دیگری از دست چپ مصلوب کردند. پس تمام گشت آن نوشتهای که میگوید: «ازخطاکاران محسوب گشت.» و راهگذاران او رادشنام داده و سر خود را جنبانیده، میگفتند: «هانای کسیکه هیکل را خراب میکنی و در سه روز آن را بنا میکنی، از صلیب به زیرآمده، خود را برهان!» و همچنین روسای کهنه و کاتبان استهزاکنان با یکدیگر میگفتند؛ «دیگران را نجات داد و نمی تواند خود را نجات دهد. مسیح، پادشاه اسرائیل، الان از صلیب نزول کند تا ببینیم و ایمان آوریم.» و آنانی که با وی مصلوب شدند او را دشنام میدادند. و چون ساعت ششم رسید تا ساعت نهم تاریکی تمام زمین را فرو گرفت. و در ساعت نهم، عیسی به آواز بلند ندا کرده، گفت: «ایلوئی ایلوئی، لما سبقتنی؟» یعنی «الهی الهی چرا مراواگذاردی؟» و بعضی از حاضرین چون شنیدند گفتند: «الیاس را میخواند.» پس شخصی دویده، اسفنجی را از سرکه پر کرد و برسر نی نهاده، بدو نوشانید و گفت: «بگذارید ببینیم مگر الیاس بیاید تا او را پایین آورد.» پس عیسی آوازی بلند برآورده، جان بداد.
مَرقُس 22:15-37 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
سربازان عیسی را به محلی بردند به نام جُلجُتا، که به معنی جمجمه است. ایشان به او شرابی مخلوط با مُر دادند تا بنوشد، اما او نپذیرفت. آنگاه او را بر صلیب میخکوب کردند و برای تقسیم جامههایش قرعه انداختند تا ببینند هر یک چه قسمتی نصیبش میگردد. تقریباً سه ساعت به ظهر مانده بود که او را مصلوب کردند. بر تقصیرنامهٔ او نوشتند: «پادشاه یهود.» دو شورشی را نیز با او به صلیب کشیدند، یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ او. به این ترتیب، پیشگویی کتب مقدّس به انجام رسید که میفرماید: «او از خطاکاران محسوب شد.» کسانی که از آنجا رد میشدند، سرهای خود را تکان داده، ریشخندکنان میگفتند: «تو که میخواستی معبد را خراب کنی و در عرض سه روز آن را باز بسازی، خود را نجات بده و از صلیب پایین بیا!» کاهنان اعظم و علمای دین نیز که در آنجا حضور داشتند، مسخرهکنان میگفتند: «دیگران را نجات میداد، اما نمیتواند خودش را نجات دهد! بگذار مسیح، پادشاه اسرائیل، همین الان از صلیب پایین بیاید تا ببینیم و به او ایمان بیاوریم!» حتی آن دو مرد نیز که در کنار او به صلیب کشیده شده بودند، به او دشنام میدادند. آن روز، از ظهر تا ساعت سه بعد از ظهر، تاریکی تمام آن سرزمین را فراگرفت. در ساعت سه، عیسی با صدای بلند فریاد زد: «ایلوئی، ایلوئی، لَمّا سَبَقتَنی؟»، یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا واگذاشتی؟» بعضی که آنجا ایستاده بودند، تصور کردند که ایلیای نبی را صدا میزند. یکی از آنان دوید و ظرفی از شراب ترشیده را بر سر یک چوب گذاشت و نزدیک دهان او برد تا بنوشد و گفت: «او را به حال خود بگذاریم و ببینیم که آیا ایلیا میآید تا او را پایین بیاورد!» آنگاه عیسی فریاد دیگری برآورد و جان سپرد.
مَرقُس 22:15-37 مژده برای عصر جدید (TPV)
آنها عیسی را به محلی به نام «جلجتا» كه معنی آن «محل كاسهٔ سر» است بردند. به او شرابی دادند كه آمیخته به دارویی به نام «مُر» بود، امّا او آن را قبول نكرد. پس او را بر صلیب میخكوب كردند و لباسهایش را بین خود تقسیم نمودند و برای تعیین سهم هر یک، قرعه انداختند. ساعت نُه صبح بود كه او را مصلوب كردند. تقصیرنامهای به این شرح برایش نوشتند: «پادشاه یهودیان» دو نفر راهزن را نیز با او مصلوب كردند یکی در طرف راست و دیگری را در سمت چپ او. [ به این طریق آن كلامی كه میگوید: از خطاكاران محسوب شد، تحقّق یافت.] کسانیکه از آنجا میگذشتند، سرهایشان را تكان میدادند و با اهانت به عیسی میگفتند: «ای کسیکه میخواستی معبد بزرگ را خراب كنی و در سه روز بسازی، حالا از صلیب پایین بیا و خودت را نجات بده.» همچنین سران كاهنان و علما نیز او را مسخره میکردند و به یكدیگر میگفتند: «دیگران را نجات میداد، امّا نمیتواند خود را نجات دهد. حالا این مسیح، پادشاه اسرائیل، از صلیب پایین بیاید تا ما ببینیم و به او ایمان بیاوریم.» كسانی هم كه با او مصلوب شده بودند، به او اهانت میکردند. در وقت ظهر، تاریکی تمام آن سرزمین را فراگرفت و تا سه ساعت ادامه داشت. در ساعت سه بعد از ظهر، عیسی با صدای بلند گفت: «ایلی، ایلی لما سبقتنی؟» یعنی «خدای من، خدای من، چرا مرا ترک كردی؟» بعضی از حاضران وقتی این را شنیدند، گفتند: «نگاه كنید! او الیاس را صدا میکند!» یکی از آنها دوید و اسفنجی را از شراب تُرشیده پُر كرد و روی نی گذاشت و به او داد تا بنوشد و گفت: «بگذارید ببینم، آیا الیاس میآید تا او را پایین بیاورد؟» عیسی فریاد بلندی كشید و جان داد.