مراثی اِرمیا 1:1-12
مراثی اِرمیا 1:1-12 Persian Old Version (POV-FAS)
چگونه شهری که پر از مخلوق بود منفردنشسته است! چگونه آنکه در میان امت هابزرگ بود مثل بیوهزن شده است! چگونه آنکه درمیان کشورها ملکه بود خراجگذار گردیده است! شبانگاه زارزار گریه میکند و اشکهایش بررخسارهایش میباشد. از جمیع محبانش برای وی تسلی دهندهای نیست. همه دوستانش بدوخیانت ورزیده، دشمن او شدهاند. یهودا بهسبب مصیبت و سختی بندگی، جلای وطن شده است. در میان امتها نشسته، راحت نمی یابد. و جمیع تعاقب کنندگانش درمیان جایهای تنگ به او دررسیدهاند. راههای صهیون ماتم میگیرند، چونکه کسی به عیدهای او نمی آید. همه دروازه هایش خراب شده، کاهنانش آه میکشند. دوشیزگانش در مرارت میباشند و خودش در تلخی. خصمانش سر شدهاند و دشمنانش فیروزگردیده، زیرا که یهوه بهسبب کثرت عصیانش، اورا ذلیل ساخته است. اطفالش پیش روی دشمن به اسیری رفتهاند. و تمامی زیبایی دختر صهیون از او زایل شده، سرورانش مثل غزالهایی که مرتعی پیدانمی کنند گردیده، از حضور تعاقب کننده بیقوت میروند. اورشلیم در روزهای مذلت و شقاوت خویش تمام نفایسی را که در ایام سابق داشته بودبه یاد میآورد. زیرا که قوم او بهدست دشمن افتادهاند و برای وی مدد کنندهای نیست. دشمنانش او را دیده، بر خرابیهایش خندیدند. اورشلیم به شدت گناه ورزیده و از این سبب مکروه گردیده است. جمیع آنانی که او را محترم میداشتند او را خوار میشمارند چونکه برهنگی او را دیدهاند. و خودش نیز آه میکشد و به عقب برگشته است. نجاست او در دامنش میباشد و آخرت خویش را به یاد نمی آورد. و بطور عجیب پست گردیده، برای وی تسلی دهندهای نیست. ای یهوه مذلت مرا ببین زیرا که دشمن تکبر مینماید. دشمن دست خویش را بر همه نفایس اودراز کرده است. زیرا امت هایی را که امر فرمودی که به جماعت تو داخل نشوند دیده است که به مقدس او در میآیند. تمام قوم او آه کشیده، نان میجویند. تمام نفایس خود را به جهت خوراک دادهاند تا جان خود را تازه کنند. ای یهوه ببین و ملاحظه فرمازیرا که من خوار شدهام. ای جمیع راه گذریان آیا این در نظر شماهیچ است؟ ملاحظه کنید و ببینید آیا غمی مثل غم من بوده است که بر من عارض گردیده و یهوه در روز حدت خشم خویش مرا به آن مبتلاساخته است؟
مراثی اِرمیا 1:1-12 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
اورشلیم که زمانی شهری پرجمعیت بود اینک متروک شده است! شهری که در بین قومها محبوب بود اینک بیوه گشته است! او که ملکهٔ شهرها بود اکنون برده شده است! اورشلیم تمام شب میگرید و قطرههای اشک روی گونههایش میغلتند. از میان یارانش یکی هم باقی نمانده که او را تسلی دهد. دوستانش به او خیانت کرده و همگی با او دشمن شدهاند. مردم مصیبتزده و رنجدیدهٔ یهودا به اسارت رفتهاند؛ به دیار غربت تبعید شدهاند و اینک هیچ آسایش ندارند. دشمنان، آنها را احاطه نموده عرصه را بر آنها تنگ کردهاند. راههای اورشلیم ماتم گرفتهاند، زیرا دیگر مردم نمیآیند تا در روزهای عید عبادت کنند. دروازههای شهر ساکتند، کاهنانش آه میکشند و دوشیزگانش عزادارند. اورشلیم در اضطراب و تلخکامی فرو رفته است. دشمنانش سَروَرِ او شدهاند و خصمانش در آسایشاند. خداوند اورشلیم را برای گناهان بسیارش تنبیه کرده است. دشمنان، فرزندان او را اسیر کرده، به دیار غربت به بردگی بردهاند. تمام شکوه و زیبایی اورشلیم از دست رفته است. بزرگانش مانند غزالهای گرسنه دنبال چراگاه میگردند و ناتوانتر از آنند که بتوانند از چنگ دشمن فرار کنند. اینک اورشلیم در میان مصیبتها، روزهای پرشکوه گذشته را به یاد میآورد. زمانی که او به محاصرهٔ دشمن درآمد، هیچ مدد کنندهای نداشت؛ دشمن او را مغلوب کرد و به شکست او خندید. اورشلیم گناهان بسیاری مرتکب شده و ناپاک گردیده است. تمام کسانی که او را تکریم میکردند، اینک تحقیرش میکنند، زیرا برهنگی و خواری او را دیدهاند. او مینالد و از شرم، چهرهٔ خود را میپوشاند. لکهٔ ننگی بر دامن اورشلیم بود، اما او اعتنایی نکرد؛ او به عاقبت خود نیاندیشید و ناگهان سقوط کرد. اینک کسی نیست که او را تسلی دهد. او فریاد برمیآورد، «خداوندا، به مصیبتم نگاه کن، زیرا دشمن بر من پیروز شده است.» دشمن، گنجینههای او را غارت کرد و قومهای بیگانه در برابر چشمانش به عبادتگاه مقدّسش داخل شدند، قومهایی که خدا ورود آنها را به عبادتگاهش قدغن کرده بود. اهالی اورشلیم برای یک لقمه نان آه میکشند. هر چه داشتند برای خوراک دادند تا زنده بمانند. اورشلیم میگوید: «خداوندا، ببین چگونه خوار شدهام! «ای کسانی که از کنارم میگذرید، چرا به من نگاه نمیکنید؟ نگاهی به من بیندازید و ببینید آیا غمی همچون غم من وجود دارد؟ ببینید خداوند به هنگام خشم خود به من چه کرده است!
مراثی اِرمیا 1:1-12 مژده برای عصر جدید (TPV)
اورشلیم که زمانی شهری پُر جمعیّت بود، اکنون متروک و تنها شده است! اورشلیم شهری که در جهان، عزّت و شکوهی داشت، حال بیوه گشته است. ملکهٔ شهرها بود و اکنون کنیز مردم شده است. شبها زار زار گریه میکند و اشکش، قطرهقطره بر گونههایش میریزد. از تمام دوستانی که داشت، یک نفر هم برایش باقی نمانده است. دوستانش به او خیانت کرده و همگی با او دشمن شدهاند. مردم مصیبتزده و بلا دیدهٔ یهودا به اسارت رفتهاند. در بین اقوام جهان زندگی میکنند و جایی برای استراحت ندارند. دشمنان دورش را گرفتهاند و راه گریز از هر سو به رویش بسته شده است. در روزهای مقدّس، دیگر کسی برای پرستش به معبد بزرگ نمیآید. همهٔ دروازههایش متروک شده و کاهنانش آه میکشند. دخترانش که سرود میخواندند، اینک غمگین و افسردهاند و خودش در رنج و عذاب به سر میبرد. دشمنانش پیروز شده و بدخواهانش به قدرت رسیدهاند، زیرا خداوند او را بهخاطر گناهان بیشمارش مجازات کرده است. فرزندانش به دست دشمنان اسیر و به کشورهای بیگانه تبعید شدهاند. اورشلیم جلال و شکوه خود را از دست داده است. رهبرانش مانند آهوانی هستند که از گرسنگی ضعیف و ناتوان شدهاند و نمیتوانند از چنگ صیاد فرار کنند. اورشلیم که اکنون در حال مصیبت است، دوران گذشته خود را به یاد میآورد؛ دورانی که صاحب شکوه و جلال بزرگی بود. زمانی که مردمانش اسیر دشمن شدند، کسی نبود که به او کمک کند. دشمن او را شکست داد و به شکست او خندید. اورشلیم بهخاطر گناهان زیاد خود مورد تمسخر قرار گرفته است. کسانیکه به او احترام میگذاشتند، اکنون از او نفرت دارند؛ زیرا برهنگی و وضع شرمآور او را دیدهاند. او خود نیز آه میکشد و روی خود را از خجالت میپوشاند. لکهٔ ننگی بر دامنش بود ولی او اعتنایی به آن نکرد، پس به وضع وحشتناکی سقوط نمود و کسی نبود که او را تسلّی دهد. دشمنانش پیروز شدند و او در حضور خداوند زاری میکند و رحمت میطلبد. دشمنان دست دراز کردند و اشیای نفیس او را ربودند. او به چشم خود دید که اقوام بیگانه، یعنی آن کسانیکه ورودشان به معبد بزرگ ممنوع بود، به آنجا داخل شدند. اهالی اورشلیم برای یک لقمه نان، آه میکشند. اشیای نفیس و قیمتی خود را به عوض خوراک میدهند تا بخورند و نمیرند. اورشلیم میگوید: «خداوندا، ببین که چقدر خوار شدهام.» به هر رهگذری میگوید: «هیچکس به وضع و حال من گرفتار نشود! به من نگاه کنید. ببینید که خداوند هنگام خشم خود مرا به چه مصیبتی مبتلا ساخته است. هیچکسی مثل من درد و رنج نکشیده است.
مراثی اِرمیا 1:1-12 هزارۀ نو (NMV)
چگونه شهری که آکنده از مردمان بود، تنها نشسته است! چگونه آن که در میان قومها بزرگ بود، چون بیوهزنی گشته است! و آن که در میان ولایتها ملکه بود، به بیگاری گماشته شده است! شبانگاه زار زار میگریَد و اشکها بر گونه دارد. از میان همۀ عاشقانش کسی نیست که تسلایَش دهد. دوستانش جملگی به او خیانت ورزیده و دشمن او گشتهاند. یهودا در مصیبت و بردگیِ سخت، به تبعید رفته است؛ اکنون در میان قومها مسکن گزیده، و جای آسودن نمییابد؛ در وسط مشقتهایش، تعقیبکنندگان جملگی به او دررسیدهاند. راههای صَهیون ماتم گرفتهاند، و کسی به اعیادش نمیآید؛ دروازههایش جملگی ویران است، و کاهنانش آه میکشند؛ دوشیزگانش داغدارند، و خودش تلخکام است. خصمانش به سَروَری رسیدهاند، و دشمنانش در آسایشند؛ به سبب کثرت نافرمانیهایش، خداوند او را دردمند ساخته است؛ پیش روی دشمن، کودکانش به تبعید رفتهاند. فرّ و شکوه دختر صَهیون، از او رخت بسته است. سرورانش چون غزالهایی هستند، که چراگاهی نمییابند؛ از برابر تعقیبکنندگانشان، عاجزانه میگریزند. اورشلیم گنجینههای خود را از ایام گذشته، در روزهای مصیبت و سرگردانی به یاد میآوَرَد. آنگاه که مردمانش به دست دشمن گرفتار آمدند، کسی نبود که یاریاش دهد؛ دشمنانش او را دیدند، و بر سقوط او خندیدند. اورشلیم مرتکب گناهی عظیم شده، و از این رو نجس گردیده است؛ آنان که او را گرامی میداشتند، اکنون همه خوارش میشمارند، چراکه عریانیاش را دیدهاند؛ خود او نیز آه برمیکشد، و روی برمیتابد. نجاست او بر دامنش بود، و به سرانجام خویش نمیاندیشید؛ از این رو سقوطش حیرتانگیز است، و او را تسلیبخشی نیست. «خداوندا، بر فلاکتم بنگر، زیرا که دشمن پیروز گشته است!» دشمن دست خود را بر همۀ گنجینههای او دراز کرده، چراکه او شاهدِ داخل شدنِ قومها به قُدس خود بوده است، همانها که دخولشان را به جماعت منع کرده بودی. مردمانش جملگی آه کِشان، در پی ناناند؛ گنجینههایشان را با خوراک مبادله میکنند، تا جان خود را تازه سازند. «خداوندا، نظر فرموده، ببین، زیرا که خوار گشتهام.» «ای همۀ رهگذران، آیا این در نظر شما هیچ است؟ بنگرید و ببینید که آیا غمی هست همچون غم من، که بر من عارض گردیده، و خداوند در حِدّت خشم خویش مرا بدان دچار ساخته است؟