یوحنا 25:6-71
یوحنا 25:6-71 Persian Old Version (POV-FAS)
و چون او را در آن طرف دریا یافتند، بدوگفتند: «ای استاد کی به اینجا آمدی؟» عیسی در جواب ایشان گفت: «آمین آمین به شمامی گویم که مرا میطلبید نه بسبب معجزاتی که دیدید، بلکه بسبب آن نان که خوردید و سیرشدید. کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان آن را به شما عطا خواهد کرد، زیراخدای پدر بر او مهر زده است.» بدو گفتند: «چه کنیم تا اعمال خدا را بهجا آورده باشیم؟» عیسی در جواب ایشان گفت: «عمل خدا این است که به آن کسیکه او فرستاد، ایمان بیاورید.» بدو گفتند: «چه معجزه مینمایی تا آن را دیده به تو ایمان آوریم؟ چکار میکنی؟ پدران ما دربیابان من را خوردند، چنانکه مکتوب است که ازآسمان بدیشان نان عطا کرد تا بخورند.» عیسی بدیشان گفت: «آمین آمین به شما میگویم که موسی نان را از آسمان به شما نداد، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما میدهد. زیرا که نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات میبخشد.» آنگاه بدو گفتند: «ای خداوند این نان را پیوسته به ما بده.» عیسی بدیشان گفت: «من نان حیات هستم. کسیکه نزد من آید، هرگز گرسنه نشود و هرکه به من ایمان آرد هرگز تشنه نگردد. لیکن به شماگفتم که مرا هم دیدید و ایمان نیاوردید. هرآنچه پدر به من عطا کند، بهجانب من آید و هرکه بهجانب من آید، او را بیرون نخواهم نمود. زیرا از آسمان نزول کردم نه تا به اراده خودعمل کنم، بلکه به اراده فرستنده خود. و اراده پدری که مرا فرستاد این است که از آنچه به من عطا کرد چیزی تلف نکنم بلکه در روز بازپسین آن را برخیزانم. و اراده فرستنده من این است که هرکه پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد و من در روز بازپسین او راخواهم برخیزانید.» پس یهودیان درباره او همهمه کردند زیراگفته بود: «من هستم آن نانی که از آسمان نازل شد.» و گفتند: «آیا این عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادر او را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید که از آسمان نازل شدم؟» عیسی در جواب ایشان گفت: «با یکدیگرهمهمه مکنید. کسی نمی تواند نزد من آید، مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند ومن در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید. درانبیا مکتوب است که همه از خدا تعلیم خواهندیافت. پس هرکه از پدر شنید و تعلیم یافت نزد من میآید. نه اینکه کسی پدر را دیده باشد، جزآن کسیکه از جانب خداست، او پدر را دیده است. آمین آمین به شما میگویم هرکه به من ایمان آرد، حیات جاودانی دارد. من نان حیات هستم. پدران شما در بیابان من را خوردند ومردند. این نانی است که از آسمان نازل شد تاهرکه از آن بخورد نمیرد. من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطامی کنم جسم من است که آن را بجهت حیات جهان میبخشم.» پس یهودیان با یکدیگر مخاصمه کرده، میگفتند: «چگونه این شخص میتواند جسدخود را به ما دهد تا بخوریم؟» عیسی بدیشان گفت: «آمین آمین به شما میگویم اگر جسد پسرانسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خودحیات ندارید. و هرکه جسد مرا خورد و خون مرا نوشید، حیات جاودانی دارد و من در روزآخر او را خواهم برخیزانید. زیرا که جسد من، خوردنی حقیقی و خون من، آشامیدنی حقیقی است. پس هرکه جسد مرا میخورد و خون مرا مینوشد، در من میماند و من در او. چنانکه پدر زنده مرا فرستاد و من به پدر زنده هستم، همچنین کسیکه مرا بخورد او نیز به من زنده میشود. این است نانی که از آسمان نازل شد، نه همچنانکه پدران شما من را خوردند و مردند؛ بلکه هرکه این نان را بخورد تا به ابد زنده ماند.» این سخن را وقتی که در کفرناحوم تعلیم میداد، در کنیسه گفت. آنگاه بسیاری از شاگردان او چون این راشنیدند گفتند: «این کلام سخت است! که میتواندآن را بشنود؟» چون عیسی در خود دانست که شاگردانش در این امر همهمه میکنند، بدیشان گفت: «آیا این شما را لغزش میدهد؟ پس اگرپسر انسان را بینید که بهجایی که اول بود صعودمی کند چه؟ روح است که زنده میکند و اما ازجسد فایدهای نیست. کلامی را که من به شمامی گویم روح و حیاتاست. ولیکن بعضی از شما هستند که ایمان نمی آورند.» زیرا که عیسی از ابتدا میدانست کیانند که ایمان نمی آورند وکیست که او را تسلیم خواهد کرد. پس گفت: «از این سبب به شما گفتم که کسی نزد من نمی تواند آمد مگر آنکه پدر من، آن را بدو عطاکند.» در همان وقت بسیاری از شاگردان اوبرگشته، دیگر با او همراهی نکردند. آنگاه عیسی به آن دوازده گفت: «آیا شمانیز میخواهید بروید؟» شمعون پطرس به اوجواب داد: «خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است. و ما ایمان آورده و شناختهایم که تو مسیح پسر خدای حی هستی.» عیسی بدیشان جواب داد: «آیا من شما دوازده را برنگزیدم و حال آنکه یکی از شماابلیسی است.» و این را درباره یهودا پسرشمعون اسخریوطی گفت، زیرا او بود که میبایست تسلیمکننده وی بشود و یکی از آن دوازده بود.
یوحنا 25:6-71 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
وقتی به آنجا رسیدند و عیسی را پیدا کردند، پرسیدند: «استاد، کِی به اینجا آمدی؟» عیسی جواب داد: «حقیقت این است که شما برای خوراک نزد من آمدهاید نه به سبب ایمان به من. اینقدر در فکر چیزهای زودگذر این دنیا نباشید، بلکه نیروی خود را در راه کسب زندگی جاوید صرف کنید. این زندگی جاوید را پسر انسان به شما میبخشد، زیرا خدای پدر مُهر تأییدش را بر او زده است.» گفتند: «چه باید بکنیم تا کارهای مورد نظر خدا را به انجام برسانیم؟» عیسی فرمود: «خدا از شما میخواهد که به من که فرستادهٔ او هستم، ایمان آورید.» گفتند: «چه نشانۀ معجزهآسایی بهعمل میآوری تا آن را ببینیم و به تو ایمان بیاوریم؟ چه عملی انجام میدهی؟ نیاکان ما در بیابان، مَنّا، آن نان معجزهآسا را خوردند، چنانکه نوشته شده: ”او از آسمان بدیشان نان داد تا بخورند.“» عیسی فرمود: «براستی به شما میگویم که این پدر من بود که به ایشان نان میداد، نه موسی. و اکنون نیز اوست که میخواهد نان حقیقی را از آسمان به شما ببخشد. این نان حقیقی را خدا از آسمان فرستاده است تا به مردم دنیا زندگی جاوید ببخشد.» گفتند: «آقا، از این نان هر روز به ما بده.» عیسی جواب داد: «نان حیات من هستم. هر که نزد من آید، دیگر هرگز گرسنه نخواهد شد و هر که به من ایمان آوَرَد، هیچگاه تشنه نخواهد گردید. ولی همانگونه که قبلاً گفتم، شما با اینکه مرا دیدهاید، هنوز به من ایمان نیاوردهاید. ولی بعضی نزد من خواهند آمد و ایشان کسانی هستند که پدرم، خدا به من داده است و ممکن نیست هرگز ایشان را از دست بدهم. چون من از آسمان آمدهام تا آنچه را که خدا میخواهد انجام دهم، نه آنچه را که خودم میخواهم. و خدا از من میخواهد که هیچیک از کسانی را که به من بخشیده، از دست ندهم، بلکه ایشان را در روز قیامت برخیزانم. چون خواست خدا این است که هر که پسر او را دید و به او ایمان آورد، زندگی جاوید بیابد، و من در روز قیامت او را برخواهم خیزانید.» باز یهودیان لب به اعتراض گشودند، چون عیسی ادعا کرده بود نانی است که از آسمان آمده است. پس گفتند: «مگر این همان عیسی، پسر یوسف نیست؟ همهٔ ما پدر و مادرش را میشناسیم! حالا چطور شده که ادعا میکند از آسمان آمده است؟» ولی عیسی جواب داد: «اینقدر اعتراض نکنید. فقط کسی میتواند نزد من بیاید که پدرم خدا که مرا فرستاده است او را به سوی من جذب کند، و من در روز قیامت او را زنده خواهم ساخت. همانطور که در کتب انبیا آمده است: ”همه از خدا تعلیم خواهند یافت.“ پس کسانی که صدای خدای پدر را بشنوند و راستی را از او بیاموزند، به سوی من میآیند. البته منظورم این نیست که کسی خدا را دیده است. هرگز! چون فقط من که از نزد او آمدهام، او را دیدهام. «براستی به شما میگویم که هر که به من ایمان آورد، از همان لحظه، زندگی جاوید دارد. من نان حیات هستم. پدران شما در بیابان آن نان را خوردند، اما عاقبت مردند. اما هر که از این نان آسمانی بخورد، تا به ابد زنده میماند. آن نان زنده که از آسمان نازل شد، منم. هر که از این نان بخورد، تا ابد زنده میماند. این نان همان بدن من است که فدا میکنم تا جهان حیات بیابد.» یهودیان با شنیدن این سخن، بار دیگر سخت مشاجره کرده، به یکدیگر گفتند: «چه گفتۀ عجیبی! چطور میخواهد بدنش را به ما بدهد تا بخوریم؟» پس عیسی باز فرمود: «براستی به شما میگویم که تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، هرگز نمیتوانید زندگی جاوید داشته باشید. ولی کسی که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد زندگی جاوید دارد، و من در روز قیامت او را زنده خواهم ساخت. چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشیدنی واقعی است. به همین دلیل، هر که بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، در من خواهد ماند و من در او. من به قدرت پدرم خدا زندگی میکنم، همان که مرا به این جهان فرستاد. به همین شکل، کسی نیز که از من تغذیه میکند، به قدرت من زندگی خواهد کرد. نان واقعی منم که از آسمان آمدهام. نانی که اجداد شما در بیابان خوردند، نتوانست ایشان را برای همیشه زنده نگه دارد. اما هر که از این نان بخورد، برای همیشه زنده خواهد ماند.» عیسی این سخنان را در کنیسه کَفَرناحوم بیان کرد. درک این سخنان چنان سخت بود که حتی شاگردان عیسی نیز به یکدیگر میگفتند: «درک این تعلیم بسیار دشوار است. چه کسی میتواند آن را بپذیرد؟» عیسی متوجه شد که شاگردان او نیز لب به اعتراض گشودهاند؛ پس به ایشان فرمود: «آیا سخنان من باعث آزار شما شده است؟ پس اگر ببینید که پسر انسان بار دیگر به آسمان، به جایی که قبلاً بود، بالا میرود، چه حالی به شما دست خواهد داد؟ فقط روح خداست که به انسان زندگی جاودانی میبخشد. از تلاشهای انسانی فایدهای حاصل نمیگردد. سخنانی که به شما گفتم، روح و حیات هستند. با این حال، بعضی از شما به من ایمان نخواهید آورد.» چون عیسی از همان ابتدا میدانست چه کسانی به او ایمان خواهند آورد و چه کسی به او خیانت خواهد کرد. پس گفت: «به همین دلیل گفتم فقط کسی میتواند نزد من بیاید که پدرم خدا او را به سوی من جذب کند.» با شنیدن این سخن، بسیاری از پیروانش از او روی گرداندند و دیگر او را پیروی نکردند. آنگاه عیسی رو به آن دوازده شاگرد کرد و پرسید: «شما نیز میخواهید بروید؟» شمعون پطرس جواب داد: «سرور ما، نزد که برویم؟ فقط تویی که با سخنانت به انسان زندگی جاوید میبخشی. و ما ایمان آوردهایم و میدانیم که تویی آن قدّوسِ خدا.» آنگاه عیسی فرمود: «من خودم شما دوازده نفر را انتخاب کردم؛ ولی یکی از شما بازیچه دست ابلیس است.» عیسی درباره یهودا پسر شمعون اِسخریوطی سخن میگفت که یکی از آن دوازده شاگرد بود و در آخر به عیسی خیانت کرد.
یوحنا 25:6-71 مژده برای عصر جدید (TPV)
همینکه او را در آن طرف دریا پیدا كردند، به او گفتند: «ای استاد، چه وقت به اینجا آمدی؟» عیسی پاسخ داد: «یقین بدانید به علّت معجزاتی كه دیدهاید نیست كه به دنبال من آمدهاید، بلكه بهخاطر نانی كه خوردید و سیر شدید. برای خوراک فانی تلاش نكنید بلكه برای خوراكی كه تا حیات جاودان باقی میماند یعنی خوراكی كه پسر انسان به شما خواهد داد، زیرا كه پدر او را تأیید كرده است.» آنها از او پرسیدند: «وظیفهٔ ما چیست؟ چطور میتوانیم كارهایی را كه خدا از ما میخواهد انجام دهیم؟» عیسی به ایشان پاسخ داد: «آن کاری كه خدا از شما میخواهد این است كه به کسیکه فرستاده است ایمان بیاورید.» آنها گفتند: «چه معجزهای نشان میدهی تا به تو ایمان بیاوریم؟ چه میکنی؟ نیاکان ما در بیابان مَنّا را خوردند و چنانکه كتابمقدّس میفرماید: 'او از آسمان به آنها نان عطا فرمود تا بخورند.'» عیسی به آنان گفت: «یقین بدانید آن موسی نبود كه از آسمان به شما نان داد، بلكه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما عطا میکند، زیرا نان خدا آن است كه از آسمان نازل شده به جهان حیات میبخشد.» به او گفتند: «ای آقا، همیشه این نان را به ما بده.» عیسی به آنها گفت: «من نان حیات هستم. هرکه نزد من بیاید، هرگز گرسنه نخواهد شد و هرکه به من ایمان بیاورد، هرگز تشنه نخواهد گردید. امّا چنانکه گفتم شما با اینكه مرا دیدید ایمان نیاوردید. همهٔ کسانیکه پدر به من میبخشد به سوی من خواهند آمد و کسی را که نزد من میآید بیرون نخواهم كرد. من از آسمان به زمین آمدهام نه بهخاطر آنكه ارادهٔ خود را به عمل آورم، بلكه ارادهٔ فرستندهٔ خویش را و ارادهٔ فرستندهٔ من این است كه من از همهٔ کسانیکه او به من داده است حتّی یک نفر را هم از دست ندهم، بلكه در روز بازپسین آنها را زنده كنم. زیرا خواست پدر من این است كه هرکس پسر را میبیند و به او ایمان میآورد، صاحب حیات جاودان گردد. و من او را در روز بازپسین زنده خواهم كرد.» پس یهودیان شكایتكنان به او اعتراض كردند، زیرا او گفته بود: «من آن نانی هستم كه از آسمان نازل شده است.» آنها گفتند: «آیا این مرد عیسی، پسر یوسف، نیست كه ما پدر و مادر او را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید: 'من از آسمان آمدهام.'» عیسی در جواب گفت: «اینقدر شكایت نكنید. هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر اینكه پدری كه مرا فرستاد او را به طرف من جذب نماید و من او را در روز بازپسین زنده خواهم ساخت. در كتب انبیا نوشته شده است: همه از خدا تعلیم خواهند یافت. بنابراین هرکس صدای پدر را شنیده واز او تعلیم گرفته باشد، نزد من میآید. البتّه هیچکس پدر را ندیده است. فقط کسیکه از جانب خدا آمده پدر را دیده است. یقین بدانید کسیکه به من ایمان میآورد حیات جاودان دارد. من نان حیات هستم. نیاکان شما در بیابان مَنّا را خوردند ولی مردند. امّا من دربارهٔ نانی صحبت میکنم كه از آسمان نازل شده است و اگر کسی از آن بخورد هرگز نمیمیرد. من آن نان زنده هستم كه از آسمان آمده است. هرکه این نان را بخورد تا ابد زنده خواهد ماند و نانی كه من خواهم داد، بدن خودم میباشد، كه آن را بهخاطر حیات جهانیان میدهم.» یهودیان با یكدیگر به مشاجره پرداختند و میگفتند: «چگونه این شخص میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» عیسی پاسخ داد: «یقین بدانید اگر بدن پسر انسان را نخورید و خون او را نیاشامید در خودتان حیات ندارید. هركه بدن مرا بخورد و خون مرا بیاشامد حیات جاودان دارد و من در روز بازپسین او را زنده خواهم ساخت. زیرا جسم من خوراک حقیقی و خون من نوشیدنی حقیقی است. هرکه جسم مرا میخورد و خون مرا میآشامد، در من ساكن است و من در او. همان طوری که پدر زنده مرا فرستاد و من به وسیلهٔ پدر زنده هستم، هرکه مرا بخورد به وسیلهٔ من زنده خواهد ماند. این نانی كه از آسمان نازل شده، مانند نانی نیست كه نیاکان شما خوردند و مردند. زیرا هرکه از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند.» این چیزها را عیسی هنگامیکه در كنیسهای در كفرناحوم تعلیم میداد فرمود. بسیاری از پیروانش هنگامیکه این را شنیدند گفتند: «این تعلیم سخت است، چه کسی میتواند به آن گوش دهد؟» وقتی عیسی احساس كرد كه پیروانش از این موضوع شكایت میکنند، به آنها گفت: «آیا این مطلب باعث لغزش شما شد؟ پس اگر پسر انسان را ببینید كه به مكان اول خود صعود میكند چه خواهید كرد؟ روح است كه حیات میبخشد ولی جسم فایدهای ندارد. سخنانی كه به شما میگویم روح و حیات است ولی بعضی از شما ایمان ندارید.» زیرا عیسی از ابتدا کسانی را كه ایمان نداشتند و همچنین آن کسی را كه بعداً او را تسلیم كرد میشناخت. پس گفت: «به همین دلیل به شما گفتم كه هیچکس نمیتواند نزد من بیاید، مگر آنكه پدر من این فیض را به او عطا كرده باشد.» از آن به بعد بسیاری از پیروان او برگشتند و دیگر با او همراهی نكردند. آن وقت عیسی از دوازده حواری پرسید: «آیا شما هم میخواهید مرا ترک كنید؟» شمعون پطرس در جواب گفت: «ای خداوند، نزد كه برویم؟ كلمات حیات جاودانی نزد توست. ما ایمان و اطمینان داریم كه تو آن پاک مرد خدا هستی.» عیسی پاسخ داد: «آیا من شما دوازده نفر را برنگزیدم؟ در حالیكه یکی از شما ابلیسی است.» این را دربارهٔ یهودای اسخریوطی پسر شمعون گفت. زیرا او كه یکی از آن دوازده حواری بود، قصد داشت عیسی را تسلیم كند.
یوحنا 25:6-71 هزارۀ نو (NMV)
چون او را آن سوی دریا یافتند، به وی گفتند: «استاد، کِی به اینجا آمدی؟» عیسی پاسخ داد: «آمین، آمین، به شما میگویم، مرا میجویید نه به سبب آیاتی که دیدید، بلکه به سبب آن نان که خوردید و سیر شدید. کار کنید، امّا نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاویدان باقی است، خوراکی که پسر انسان به شما خواهد داد. زیرا بر اوست که خدای پدر مُهر تأیید زده است.» آنگاه از او پرسیدند: «چه کنیم تا کارهای پسندیدۀ خدا را انجام داده باشیم؟» عیسی در پاسخ گفت: «کار پسندیدۀ خدا آن است که به فرستادۀ او ایمان آورید.» گفتند: «چه آیتی به ما مینمایانی تا با دیدن آن به تو ایمان آوریم؟ چه میکنی؟ پدران ما در بیابان مَنّا خوردند، چنانکه نوشته شده است: ”او از آسمان به آنها نان داد تا بخورند.“» عیسی پاسخ داد: «آمین، آمین، به شما میگویم، موسی نبود که آن نان را از آسمان به شما داد، بلکه پدر من است که نان حقیقی را از آسمان به شما میدهد. زیرا نان خدا آن است که از آسمان نازل شده، به جهان حیات میبخشد.» پس گفتند: «این نان را همواره به ما بده.» عیسی به آنها گفت: «نان حیات من هستم. هر که نزد من آید، هرگز گرسنه نشود، و هر که به من ایمان آوَرَد هرگز تشنه نگردد. ولی چنانکه به شما گفتم، هرچند مرا دیدهاید، امّا ایمان نمیآورید. هرآنچه پدر به من بخشد، نزد من آید؛ و آن که نزد من آید، او را هرگز از خود نخواهم راند. زیرا از آسمان فرود نیامدهام تا به خواست خود عمل کنم، بلکه آمدهام تا ارادۀ فرستندۀ خویش را به انجام رسانم. و ارادۀ فرستندۀ من این است که از آن کسان که او به من بخشیده، هیچیک را از دست ندهم، بلکه آنان را در روز بازپسین برخیزانم. زیرا ارادۀ پدر من این است که هر که به پسر بنگرد و به او ایمان آوَرَد، از حیات جاویدان برخوردار شود، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید.» آنگاه یهودیان دربارۀ او همهمه آغاز کردند، چرا که گفته بود «مَنَم آن نان که از آسمان نازل شده است.» میگفتند: «مگر این مرد، عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادرش را میشناسیم؟ پس چگونه میگوید، ”از آسمان نازل شدهام“؟» عیسی در پاسخ گفت: «با یکدیگر همهمه مکنید. هیچکس نمیتواند نزد من آید مگر آنکه پدری که مرا فرستاد او را جذب کند، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید. در کتب پیامبران آمده است که ”همه از خدا تعلیم خواهند یافت.“ پس هر که از خدا بشنود و از او تعلیم یابد، نزد من میآید. نه اینکه کسی پدر را دیده باشد، مگر آن کس که از خداست؛ او پدر را دیده است. آمین، آمین، به شما میگویم، هر که ایمان دارد، از حیات جاویدان برخوردار است. من نان حیاتم. پدران شما، مَنّا را در بیابان خوردند، و با این حال مردند. امّا نانی که از آسمان نازل میشود چنان است که هر که از آن بخورَد، نخواهد مرد. مَنَم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. هر کس از این نان بخورَد، تا ابد زنده خواهد ماند. نانی که من برای حیات جهان میبخشم، بدن من است.» پس جدالی سخت در میان یهودیان درگرفت که «این مرد چگونه میتواند بدن خود را به ما بدهد تا بخوریم؟» عیسی به ایشان گفت: «آمین، آمین، به شما میگویم، که تا بدن پسر انسان را نخورید و خون او را ننوشید، در خود حیات ندارید. هر که بدن مرا بخورَد و خون مرا بنوشد، حیات جاویدان دارد، و من در روز بازپسین او را بر خواهم خیزانید. زیرا بدن من خوردنی حقیقی و خون من آشامیدنی حقیقی است. کسی که بدن مرا میخورَد و خون مرا مینوشد، در من ساکن میشود و من در او. همانگونه که پدرِ زنده مرا فرستاد و من به پدرْ زندهام، آن که مرا میخورد نیز به من زنده خواهد بود. این است نانی که از آسمان نازل شد؛ نه مانند آنچه پدران شما خوردند، و با این حال مردند؛ بلکه هر کس از این نان بخورد، تا ابد زنده خواهد ماند.» عیسی این سخنان را زمانی گفت که در کنیسهای در کَفَرناحوم تعلیم میداد. بسیاری از شاگردان او با شنیدن این سخنان گفتند: «این تعلیم سخت است، چه کسی میتواند آن را بپذیرد؟» عیسی، آگاه از اینکه شاگردانش در این باره همهمه میکنند، بدیشان گفت: «آیا این سبب لغزش شما میشود؟ پس اگر پسر انسان را ببینید که به جای نخست خود صعود میکند، چه خواهید کرد؟ روح است که زنده میکند؛ جسم را فایدهای نیست. سخنانی که من به شما گفتم، روح و حیات است. امّا برخی از شما هستند که ایمان نمیآورند.» زیرا عیسی از آغاز میدانست چه کسانی ایمان نمیآورند و کیست آن که او را تسلیم دشمن خواهد کرد. سپس افزود: «از همین رو به شما گفتم که هیچکس نمیتواند نزد من آید، مگر آنکه از جانب پدر به او عطا شده باشد.» از این زمان، بسیاری از شاگردانش برگشته، دیگر او را همراهی نکردند. پس عیسی به آن دوازده تن گفت: «آیا شما نیز میخواهید بروید؟» شَمعون پطرس پاسخ داد: «سرور ما، نزد که برویم؟ سخنان حیات جاویدان نزد توست. و ما ایمان آورده و دانستهایم که تویی آن قدّوسِ خدا.» عیسی به آنان پاسخ داد: «مگر شما دوازده تن را من برنگزیدهام؟ با این حال، یکی از شما ابلیسی است.» او به یهودا، پسر شَمعون اَسخَریوطی، اشاره میکرد، زیرا او که یکی از آن دوازده تن بود، پس از چندی عیسی را تسلیم دشمن میکرد.