یوحنا 18:13-30
یوحنا 18:13-30 Persian Old Version (POV-FAS)
درباره جمیع شما نمی گویم؛ من آنانی راکه برگزیدهام میشناسم، لیکن تا کتاب تمام شود"آنکه با من نان میخورد، پاشنه خود را بر من بلندکرده است." الان قبل از وقوع به شما میگویم تا زمانی که واقع شود باور کنید که من هستم. آمین آمین به شما میگویم هرکه قبول کندکسی را که میفرستم، مرا قبول کرده؛ و آنکه مرا قبول کند، فرستنده مرا قبول کرده باشد.» چون عیسی این را گفت، در روح مضطرب گشت و شهادت داده، گفت: «آمین آمین به شمامی گویم که یکی از شما مرا تسلیم خواهد کرد.» پس شاگردان به یکدیگر نگاه میکردند وحیران میبودند که این را درباره که میگوید. ویکی از شاگردان او بود که به سینه عیسی تکیه میزد و عیسی او را محبت مینمود؛ شمعون پطرس بدو اشاره کرد که بپرسد درباره که این راگفت. پس او در آغوش عیسی افتاده، بدوگفت: «خداوندا کدام است؟» عیسی جواب داد: «آن است که من لقمه را فرو برده، بدومی دهم.» پس لقمه را فرو برده، به یهودای اسخریوطی پسر شمعون داد. بعد از لقمه، شیطان در او داخل گشت. آنگاه عیسی وی راگفت، «آنچه میکنی، به زودی بکن.» اما این سخن را احدی از مجلسیان نفهمید که برای چه بدو گفت. زیرا که بعضی گمان بردند که چون خریطه نزد یهودا بود، عیسی وی را فرمود تامایحتاج عید را بخرد یا آنکه چیزی به فقرا بدهد. پس او لقمه را گرفته، در ساعت بیرون رفت و شب بود.
یوحنا 18:13-30 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
«این را به همهٔ شما نمیگویم، چون تکتک شما را که انتخاب کردهام، خوب میشناسم. اما آنچه در کتب مقدّس آمده باید جامۀ عمل بپوشد که میفرماید: ”کسی که نان و نمک مرا میخورْد، دشمن من شده است.“ این را به شما میگویم تا وقتی واقع شد، به من ایمان بیاورید. بدانید که هر کس فرستادۀ مرا قبول کند، مرا پذیرفته است و آنکه مرا قبول کند فرستندۀ مرا پذیرفته است.» پس از این سخن، عیسی به شدت محزون شد و با دلی شکسته گفت: «براستی به شما میگویم که یکی از شما به من خیانت خواهد کرد.» شاگردان مات و مبهوت به یکدیگر نگاه میکردند و در حیرت بودند که عیسی این را درباره چه کسی میگوید. یکی از شاگردان، که عیسی دوستش میداشت، کنار او تکیه زده بود. شمعون پطرس به او اشاره کرد تا بپرسد کیست که دست به چنین کار وحشتناکی میزند. پس، آن شاگرد به عیسی نزدیکتر شد و پرسید: «خداوندا، آن شخص کیست؟» فرمود: «آن کسی است که یک لقمه میگیرم و به او میدهم.» آنگاه لقمهای گرفت و آن را به یهودا پسر شمعون اسخریوطی داد. به محض اینکه لقمه از گلوی یهودا پایین رفت، شیطان داخل او شد. پس عیسی به او فرمود: «کاری را که میخواهی انجام دهی، زودتر عملی کن!» هیچکس به هنگام شام منظور عیسی را نفهمید. فقط بعضی گمان کردند که چون پول دست یهودا بود، عیسی به او دستور داد که برود و خوراک بخرد و یا چیزی به فقرا بدهد. یهودا لقمه را خورد و بیدرنگ در تاریکی شب بیرون رفت.
یوحنا 18:13-30 مژده برای عصر جدید (TPV)
«آنچه میگویم مربوط به همهٔ شما نیست. من کسانی را كه برگزیدهام میشناسم. امّا این پیشگویی کتابمقدّس باید تحقّق یابد: 'آنکس كه با من نان میخورد، برضد من برخاسته است.' اكنون پیش از وقوع این را به شما میگویم تا وقتی واقع شود ایمان آورید كه من او هستم. یقین بدانید هرکه، کسی را كه من میفرستم بپذیرد مرا پذیرفته است و هرکه مرا بپذیرد فرستندهٔ مرا پذیرفته است.» وقتی عیسی این را گفت، روحاً سخت مضطرب شد و به طور آشكار فرمود: «یقین بدانید كه یکی از شما مرا تسلیم دشمنان خواهد كرد.» شاگردان با شک و تردید به یكدیگر نگاه میکردند زیرا نمیدانستند این را دربارهٔ کدامیک از آنها میگوید. یکی از شاگردان كه عیسی او را دوست میداشت، پهلوی او نشسته بود. پس شمعون پطرس با اشاره از او خواست از عیسی بپرسد كه او دربارهٔ کدامیک از آنها صحبت میکند. بنابراین آن شاگرد به عیسی نزدیكتر شده از او پرسید: «ای خداوند، او كیست؟» عیسی پاسخ داد: «من این تکهٔ نان را به داخل كاسه فرو میبرم و به او میدهم، او همان شخص است.» پس وقتی تكهٔ نان را به داخل كاسه فرو برد، آن را به یهودا پسر شمعون اسخریوطی داد. همینکه یهودا لقمه را گرفت شیطان وارد وجود او شد. عیسی به او گفت: «آنچه را میکنی زودتر بكن.» ولی از کسانیکه بر سر سفره بودند هیچکس نفهمید منظور او از این سخن چه بود. بعضی گمان كردند كه چون یهودا مسئول كیسهٔ پول بود عیسی به او میگوید كه هرچه برای عید لازم دارند، خریداری نماید و یا چیزی به فقرا بدهد. به محض اینكه یهودا لقمه را گرفت بیرون رفت و شب بود.
یوحنا 18:13-30 هزارۀ نو (NMV)
«آنچه میگویم دربارۀ همۀ شما نیست. من آنان را که برگزیدهام، میشناسم. امّا این گفتۀ کتب مقدّس باید به حقیقت پیوندد که ”آن که نان مرا میخورَد، با من به دشمنی برخاسته است.“ پس اکنون پیش از وقوع، به شما میگویم تا هنگامی که واقع شد، ایمان آورید که من هستم. آمین، آمین، به شما میگویم، هر که فرستادۀ مرا بپذیرد، مرا پذیرفته، و هر که مرا پذیرفت، فرستندۀ مرا پذیرفته است.» عیسی پس از آنکه این را گفت، در روح مضطرب شد و آشکارا اعلام داشت: «آمین، آمین، به شما میگویم، یکی از شما مرا تسلیم دشمن خواهد کرد.» شاگردان به یکدیگر نگریسته، در شگفت بودند که این را دربارۀ که میگوید. یکی از شاگردان، که عیسی دوستش میداشت، نزدیک به سینۀ او تکیه زده بود. شَمعون پطرس با اشاره از او خواست تا از عیسی بپرسد منظورش کیست. پس او کمی به عقب متمایل شد و بر سینۀ عیسی تکیه زد و پرسید: «سرور من، او کیست؟» عیسی پاسخ داد: «همان که این تکه نان را پس از فرو بردن در کاسه به او میدهم.» آنگاه تکهای نان در کاسه فرو برد و آن را به یهودا پسر شَمعون اَسخَریوطی داد. یهودا چون لقمه را گرفت، در دم شیطان به درون او رفت. آنگاه عیسی به او گفت: «آنچه در پی انجامِ آنی، زودتر به انجام رسان.» امّا هیچیک از کسانی که بر سفره نشسته بودند، منظور عیسی را درنیافتند. بعضی گمان بردند که چون یهودا مسئول دخل و خرج است، عیسی به او میگوید که آنچه برای عید لازم است بخرد، یا آنکه چیزی به فقرا بدهد. پس از گرفتن لقمه، یهودا بیدرنگ بیرون رفت. و شب بود.