یوحنا 40:11-44
یوحنا 40:11-44 Persian Old Version (POV-FAS)
عیسی به وی گفت: «آیا به تو نگفتم اگر ایمان بیاوری، جلال خدا را خواهی دید؟» پس سنگ را از جایی که میت گذاشته شده بود برداشتند. عیسی چشمان خود را بالا انداخته، گفت: «ای پدر، تو را شکرمی کنم که سخن مرا شنیدی. و من میدانستم که همیشه سخن مرا میشنوی؛ و لکن بجهت خاطر این گروه که حاضرند گفتم تا ایمان بیاورندکه تو مرا فرستادی.» چون این را گفت، به آوازبلند ندا کرد: «ای ایلعازر، بیرون بیا.» در حال آن مرده دست و پای به کفن بسته بیرون آمد وروی او بهدستمالی پیچیده بود. عیسی بدیشان گفت: «او را باز کنید و بگذارید برود.»
یوحنا 40:11-44 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
عیسی فرمود: «مگر نگفتم اگر ایمان داشته باشی، جلال خدا را خواهی دید؟» پس سنگ را کنار زدند. آنگاه عیسی به آسمان نگاه کرد و فرمود: «پدر، شکر میکنم که دعای مرا شنیدهای. البته همیشه دعایم را میشنوی ولی این را به خاطر مردمی که اینجا هستند گفتم، تا ایمان آورند که تو مرا فرستادهای.» سپس با صدای بلند فرمود: «ایلعازر، بیرون بیا!» ایلعازر از قبر بیرون آمد، در حالی که تمام بدنش در کفن پیچیده شده و پارچهای سر و صورتش را پوشانده بود. عیسی فرمود: «او را باز کنید تا بتواند راه برود.»
یوحنا 40:11-44 مژده برای عصر جدید (TPV)
عیسی به او گفت: «آیا به تو نگفتم كه اگر ایمان داشته باشی، جلال خدا را خواهی دید؟» پس سنگ را از جلوی قبر برداشتند. آنگاه عیسی به آسمان نگاه كرد و گفت: «ای پدر، تو را شكر میکنم كه سخن مرا شنیدهای. من میدانستم كه تو همیشه سخن مرا میشنوی ولی بهخاطر کسانیکه اینجا ایستادهاند، این را گفتم تا آنها ایمان بیاورند كه تو مرا فرستادهای.» پس از این سخنان، عیسی با صدای بلند فریاد زد: «ای ایلعازر، بیرون بیا.» آن مرده، درحالیکه دستها و پاهایش با كفن بسته شده و صورتش با دستمال پوشیده بود بیرون آمد. عیسی به آنها گفت: «او را باز كنید و بگذارید برود.»
یوحنا 40:11-44 هزارۀ نو (NMV)
عیسی به او گفت: «مگر تو را نگفتم که اگر ایمان آوری، جلال خدا را خواهی دید؟» پس سنگ را برداشتند. آنگاه عیسی به بالا نگریست و گفت: «پدر، تو را شکر میگویم که مرا شنیدی. من میدانستم که همیشه مرا میشنوی. امّا این را بهخاطر کسانی گفتم که در اینجا حاضرند، تا ایمان آورند که تو مرا فرستادهای.» این را گفت و سپس به بانگ بلند ندا درداد: «ایلعازَر، بیرون بیا!» پس آن مرده، دست و پا در کفن بسته و دستمالی گِرد صورت پیچیده، بیرون آمد. عیسی به ایشان گفت: «او را باز کنید و بگذارید برود.»