پیدایش 1:21-11

پیدایش 1:21-11 هزارۀ نو (NMV)

و اما خداوند چنانکه گفته بود، به یاری سارا آمد؛ و خداوند آنچه را که وعده داده بود، برای سارا به جا آورد. پس سارا باردار شد و برای ابراهیم در پیریِ او پسری به دنیا آورد، در همان زمان که خدا به او وعده داده بود. ابراهیم پسر خود را که سارا برایش زاده بود، اسحاق نامید؛ و ابراهیم پسرش اسحاق را در هشت‌روزگی ختنه کرد، چنانکه خدا به او فرمان داده بود. ابراهیم صد ساله بود که پسرش اسحاق برای او زاده شد. و سارا گفت: «خدا خنده برایم ساخت، و هر که بشنود، با من خواهد خندید.» و نیز گفت: «چه کسی می‌توانست به ابراهیم بگوید که سارا فرزندان را شیر خواهد داد؟ با این حال، در سن پیری او پسری برایش زادم.» باری، کودک بزرگ شد و او را از شیر بازگرفتند؛ و در روزی که اسحاق را از شیر بازگرفتند، ابراهیم جشنی بزرگ بر پا کرد. و اما سارا دید پسری که هاجَر مصری برای ابراهیم زاده بود، تمسخر می‌کند؛ پس به ابراهیم گفت: «این کنیز را با پسرش بیرون کن، زیرا پسر این کنیز با پسر من اسحاق میراث نخواهد برد.» اما این امر در نظر ابراهیم به‌خاطر پسرش بس ناپسند آمد.

به اشتراک گذاشتن
مطالعه پیدایش 21

پیدایش 1:21-11 Persian Old Version (POV-FAS)

و خداوند برحسب وعده خود، ازساره تفقد نمود، و خداوند، آنچه به ساره گفته بود، بجا آورد. و ساره حامله شده، ازابراهیم درپیریاش، پسری زایید، در وقتی که خدا به وی گفته بود. و ابراهیم، پسر مولود خودرا، که ساره از وی زایید، اسحاق نام نهاد. و ابراهیم پسر خود اسحاق را، چون هشت روزه بود، مختون ساخت، چنانکه خدا او را امر فرموده بود. و ابراهیم، در هنگام ولادت پسرش، اسحاق، صد ساله بود. و ساره گفت: «خدا خنده برای من ساخت، و هرکه بشنود، با من خواهدخندید.» و گفت: «که بود که به ابراهیم بگوید، ساره اولاد را شیر خواهد داد؟ زیرا که پسری برای وی، درپیریاش زاییدم.» و آن پسر نموکرد، تا او را از شیر باز گرفتند. و در روزی که اسحاق را از شیر باز داشتند، ابراهیم ضیافتی عظیم کرد. آنگاه ساره، پسر هاجر مصری را که ازابراهیم زاییده بود، دید که خنده میکند. پس به ابراهیم گفت: «این کنیز را با پسرش بیرون کن، زیرا که پسر کنیز با پسر من اسحاق، وارث نخواهد بود.» اما این امر، بنظر ابراهیم، درباره پسرش بسیار سخت آمد.

به اشتراک گذاشتن
مطالعه پیدایش 21

پیدایش 1:21-11 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)

خداوند به وعده‌ای که به سارا داده بود، وفا کرد. سارا در زمانی که خداوند مقرر فرموده بود، حامله شد و برای ابراهیم در سن پیری پسری زایید. ابراهیم پسرش را که سارا برای او به دنیا آورده بود، اِسحاق (یعنی «خنده») نام نهاد؛ و ابراهیم طبق فرمان خدا اسحاق را هشت روز بعد از تولدش ختنه کرد. هنگام تولدِ اسحاق، ابراهیم صد ساله بود. سارا گفت: «خدا برایم خنده و شادی آورده است. هر کس خبر تولد پسرم را بشنود با من خواهد خندید. چه کسی باور می‌کرد که روزی من بچهٔ ابراهیم را شیر بدهم؟ ولی اکنون برای ابراهیم در سن پیری او پسری زاییده‌ام!» اسحاق بزرگ شده، از شیر گرفته شد و ابراهیم به این مناسبت جشن بزرگی بر پا کرد. یک روز سارا متوجه شد که اسماعیل، پسر هاجر مصری، اسحاق را اذیت می‌کند. پس به ابراهیم گفت: «این کنیز و پسرش را از خانه بیرون کن، زیرا اسماعیل با پسر من اسحاق وارث تو نخواهد بود.» این موضوع ابراهیم را بسیار رنجاند، چون اسماعیل نیز پسر او بود.

به اشتراک گذاشتن
مطالعه پیدایش 21

پیدایش 1:21-11 مژده برای عصر جدید (TPV)

خداوند همان‌طور كه ‌وعده ‌داده ‌بود، سارا را بركت ‌داد و در وقتی كه‌ ابراهیم ‌پیر بود، سارا حامله‌ شد و پسری برای او زایید. این ‌پسر در همان‌ وقتی كه‌ خدا فرموده‌ بود به دنیا آمد. ابراهیم‌ اسم‌ او را اسحاق‌ گذاشت‌. وقتی اسحاق ‌هشت ‌روزه ‌شد، ابراهیم ‌همان‌طور كه‌ خدا به ‌او دستور داده‌ بود، او را ختنه ‌كرد. وقتی اسحاق ‌متولّد شد ابراهیم‌ صد ساله بود. سارا گفت‌: «خدا برای من‌ شادی و خنده‌ آورده ‌است ‌و هركه‌ این ‌را بشنود با من ‌خواهد خندید.» سپس‌ اضافه ‌كرد: «چه ‌كسی می‌توانست ‌به ‌ابراهیم‌ بگوید كه‌ سارا بچّه ‌شیر خواهد داد؟ چون ‌من ‌در موقع ‌پیری او پسری برایش‌ زاییده‌ام.» بچّه ‌بزرگ ‌شد و در روزی كه‌ او را از شیر گرفتند، ابراهیم ‌مهمانی بزرگی ترتیب‌ داد. یک روز اسماعیل‌- همان ‌پسری كه‌ هاجر مصری برای ابراهیم ‌زاییده بود- به اسحاق‌ پسر سارای می‌خنديد. سارا آنها را دید و به‌ ابراهیم‌ گفت‌: «این ‌كنیز و پسرش‌ را بیرون‌ كن‌. پسر این‌ زن‌ نباید از ارث‌ تو كه ‌فقط‌ باید به ‌اسحاق ‌برسد هیچ‌ سهمی ببرد.» این‌ موضوع ‌ابراهیم‌ را بسیار ناراحت‌ كرد چون ‌اسماعیل‌ هم‌ پسر او بود.

به اشتراک گذاشتن
مطالعه پیدایش 21