پیدایش 11:16-16
پیدایش 11:16-16 هزارۀ نو (NMV)
و فرشتۀ خداوند وی را گفت: «اینک باردار هستی و پسری خواهی زاد؛ و او را اسماعیل باید بنامی، زیرا خداوند فریاد مظلومیت تو را شنیده است. او مردی همچون خرِ وحشی خواهد بود؛ دست او بر ضد همه، و دست همه بر ضد او خواهد بود، و او جدا از همۀ برادران خویش ساکن خواهد بود.» هاجَر نام خداوند را که با او سخن گفته بود، «تو خدایی هستی که مرا میبینی» خواند، زیرا گفت: «آیا براستی در اینجا او را که مرا میبیند، دیدم؟» از همین رو، آن چاه، که میان قادِش و بارِد است، ’چاه خدای زندهای که مرا میبیند‘ نامیده شد. و هاجَر پسری برای اَبرام بزاد، و اَبرام پسر خود را که هاجَر زایید، اسماعیل نامید. اَبرام هشتاد و شش ساله بود که هاجَر اسماعیل را برای او بزاد.
پیدایش 11:16-16 Persian Old Version (POV-FAS)
و فرشته خداوند وی را گفت: «اینک حامله هستی و پسری خواهی زایید، و او را اسماعیل نام خواهی نهاد، زیرا خداوند تظلم تو را شنیده است. و او مردی وحشی خواهدبود، دست وی به ضد هر کس و دست هر کس به ضد او، و پیش روی همه برادران خود ساکن خواهد بود.» و او، نام خداوند را که با وی تکلم کرد، «انت ایل رئی» خواند، زیرا گفت: «آیا اینجانیز به عقب او که مرا میبیند، نگریستم.» از این سبب آن چاه را «بئرلحی رئی» نامیدند، اینک درمیان قادش و بارد است. و هاجر از ابرام پسری زایید، و ابرام پسر خود را که هاجر زایید، اسماعیل نام نهاد. و ابرام هشتاد و شش ساله بود چون هاجر اسماعیل را برای ابرام بزاد.
پیدایش 11:16-16 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
فرشته ادامه داد: «اینک تو حامله هستی، و پسری خواهی زایید. نام او را اسماعیل (یعنی ”خدا میشنود“) بگذار، چون خداوند آه و نالهٔ تو را شنیده است. پسر تو مردی وحشی خواهد بود و با برادران خود سر سازگاری نخواهد داشت. او بر ضد همه و همه بر ضد او خواهند بود.» هاجر با خود گفت: «آیا براستی خدا را دیدم و زنده ماندم؟» پس خداوند را که با او سخن گفته بود «اَنتَ ایل رُئی» (یعنی «تو خدایی هستی که میبینی») نامید. به همین جهت چاهی که بین قادش و بارد است «بئرلَحَی رُئی» (یعنی «چاه خدای زندهای که مرا میبیند») نامیده شد. پس هاجر برای ابرام پسری به دنیا آورد و ابرام او را اسماعیل نامید. در این زمان ابرام هشتاد و شش ساله بود.
پیدایش 11:16-16 مژده برای عصر جدید (TPV)
تو پسری به دنیا میآوری و اسم او را اسماعیل میگذاری زیرا خداوند گریهٔ تو را شنیده است كه به تو ظلم شده است. امّا پسر تو مثل گورخر زندگی خواهد كرد. او مخالف همه خواهد بود و همه مخالف او خواهند بود. او جدا از همهٔ برادرانش زندگی خواهد كرد.» هاجر از خودش پرسید: «آیا من حقیقتاً خدا را دیدهام و هنوز زنده ماندهام؟» بنابراین او نام خداوند را كه با او صحبت كرده بود «خدای بینا» گذاشت. به این سبب است که مردم چاهی را كه در بین قادش و یارد واقع است «چاه خدای زنده و بینا» نامیدهاند. هاجر برای اَبرام پسری زایید و اسم او را اسماعیل گذاشت. اَبرام در این زمان هشتاد و شش سال داشت.
پیدایش 11:16-16 هزارۀ نو (NMV)
و فرشتۀ خداوند وی را گفت: «اینک باردار هستی و پسری خواهی زاد؛ و او را اسماعیل باید بنامی، زیرا خداوند فریاد مظلومیت تو را شنیده است. او مردی همچون خرِ وحشی خواهد بود؛ دست او بر ضد همه، و دست همه بر ضد او خواهد بود، و او جدا از همۀ برادران خویش ساکن خواهد بود.» هاجَر نام خداوند را که با او سخن گفته بود، «تو خدایی هستی که مرا میبینی» خواند، زیرا گفت: «آیا براستی در اینجا او را که مرا میبیند، دیدم؟» از همین رو، آن چاه، که میان قادِش و بارِد است، ’چاه خدای زندهای که مرا میبیند‘ نامیده شد. و هاجَر پسری برای اَبرام بزاد، و اَبرام پسر خود را که هاجَر زایید، اسماعیل نامید. اَبرام هشتاد و شش ساله بود که هاجَر اسماعیل را برای او بزاد.