اِستر 2:7-6
اِستر 2:7-6 هزارۀ نو (NMV)
روز دوّم نیز، به هنگام نوشیدن شراب، پادشاه از استر پرسید: «شهبانو اِستر، چه درخواستی داری که به تو داده خواهد شد. خواهش تو چیست؟ حتی اگر نیمی از مملکت باشد، برآورده خواهد شد.» آنگاه شهبانو اِستر پاسخ داد: «پادشاها! اگر بر من نظر لطف داری و اگر پادشاه را پسند آید، جان من به درخواست من و جان قوم من نیز به خواهش من، به من بخشیده شود. زیرا که من و قومم فروخته شدهایم تا هلاک و کشته و نابود شویم. اگر تنها به غلامی و کنیزی فروخته میشدیم، لب فرو میبستم، زیرا مصیبت ما در قیاس با زیان پادشاه هیچ است.» آنگاه خشایارشای پادشاه به شهبانو اِستر گفت: «آن کیست و کجاست که جسارت کرده تا دست به چنین کاری بزند؟» اِستر گفت: «خصم و دشمن! همین هامانِ شریر!» آنگاه هامان در حضور شاه و شهبانو به هراس افتاد.
اِستر 2:7-6 Persian Old Version (POV-FAS)
و پادشاه در روزدوم نیز در مجلس شراب به استر گفت: «ای استرملکه، مسول تو چیست که به تو داده خواهد شد ودرخواست تو کدام؟ اگرچه نصف مملکت باشدبجا آورده خواهد شد.» استر ملکه جواب داد و گفت: «ای پادشاه، اگر در نظر تو التفات یافته باشم و اگر پادشاه راپسند آید، جان من به مسول من و قوم من به درخواست من، به من بخشیده شود. زیرا که من و قومم فروخته شدهایم که هلاک و نابود و تلف شویم و اگر به غلامی و کنیزی فروخته میشدیم، سکوت مینمودم با آنکه مصیبت ما نسبت به ضرر پادشاه هیچ است.» آنگاه اخشورش پادشاه، استر ملکه راخطاب کرده، گفت: «آن کیست و کجا است که جسارت نموده است تا چنین عمل نماید؟» استر گفت: «عدو و دشمن، همین هامان شریراست.» آنگاه هامان در حضور پادشاه و ملکه به لرزه درآمد.
اِستر 2:7-6 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
موقع صرف شراب، باز پادشاه از استر پرسید: «استر، درخواست تو چیست؟ هر چه بخواهی به تو میدهم، حتی اگر نصف مملکتم باشد!» استر جواب داد: «تقاضای من این است: اگر مورد لطف پادشاه قرار گرفتهام و اگر پادشاه صلاح بدانند، جان من و جان قوم مرا نجات دهند. چون من و قوم من فروخته شدهایم تا قتل عام شویم. اگر فقط به غلامی و کنیزی فروخته میشدیم، من سکوت میکردم، زیرا با این موضوع پیش پا افتاده مزاحم پادشاه نمیشدم.» خشایارشا از استر پرسید: «این شخص کیست که جرأت کرده چنین کاری کند؟ او کجاست؟» استر جواب داد: «دشمن ما این هامان شرور است!» آنگاه هامان از ترس پادشاه و ملکه به لرزه افتاد.
اِستر 2:7-6 مژده برای عصر جدید (TPV)
در موقع نوشیدن شراب، پادشاه باز از استر پرسید: «استر ملکه، بگو درخواست تو چیست؟ حتّی اگر نیمی از حکومت را بخواهی، به تو میدهم.» ملکه استر در جواب گفت: «خواهش من این است که اگر اعلیحضرت همایونی به من التفات دارند و صلاح بدانند، جان من و ملّتم را نجات بدهند؛ زیرا من و قومم برای کشتار فروخته شدهایم. اگر تنها مثل غلام فروخته میشدیم، ساکت میماندم و هرگز مزاحم شما نمیشدم. امّا حالا خطر مرگ و نابودی ما را تهدید میکند.» خشایارشاه از استر ملکه پرسید: «چه کسی جرأت چنین کاری را دارد؟ آن شخص کجاست؟» استر جواب داد: «دشمن و آزاردهندهٔ ما، همین هامان شریر است!» هامان با ترس به پادشاه و ملکه خیره شد.