دانیال 9:7-20
دانیال 9:7-20 Persian Old Version (POV-FAS)
«و نظر میکردم تا کرسیها برقرار شد وقدیم الایام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موی سرش مثل پشم پاک و عرش اوشعله های آتش و چرخهای آن آتش ملتهب بود. نهری از آتش جاری شده، از پیش روی اوبیرون آمد. هزاران هزار او را خدمت میکردند وکرورها کرور به حضور وی ایستاده بودند. دیوان برپا شد و دفترها گشوده گردید. آنگاه نظر کردم بهسبب سخنان تکبرآمیزی که آن شاخ میگفت. پس نگریستم تا آن وحش کشته شد وجسد او هلاک گردیده، به آتش مشتعل تسلیم شد. اما سایر وحوش سلطنت را از ایشان گرفتند، لکن درازی عمر تا زمانی و وقتی به ایشان داده شد. و در رویای شب نگریستم و اینک مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزدقدیم الایام رسید و او را به حضور وی آوردند. و سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شد تاجمیع قومها و امتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بیزوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد. «اما روح من دانیال در جسدم مدهوش شدو رویاهای سرم مرا مضطرب ساخت. و به یکی از حاضرین نزدیک شده، حقیقت این همه امور را از وی پرسیدم و او به من تکلم نموده، تفسیر امور را برای من بیان کرد، که این وحوش عظیمی که (عدد) ایشان چهار است چهار پادشاه میباشند که از زمین خواهند برخاست. امامقدسان حضرت اعلی سلطنت را خواهند یافت و مملکت را تا به ابد و تا ابدالاباد متصرف خواهند بود. آنگاه آرزو داشتم که حقیقت امررا درباره وحش چهارم که مخالف همه دیگران وبسیار هولناک بود و دندانهای آهنین و چنگالهای برنجین داشت و سایرین را میخورد و پاره پاره میکرد و به پایهای خود پایمال مینمود بدانم. و کیفیت ده شاخ را که بر سر او بود و آن دیگری را که برآمد و پیش روی او سه شاخ افتادیعنی آن شاخی که چشمان و دهانی را که سخنان تکبرآمیز میگفت داشت و نمایش او از رفقایش سختتر بود.
دانیال 9:7-20 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
آنگاه تختهایی دیدم که برای داوری برقرار شد و «قدیم الایام» بر تخت خود نشست. لباس او همچون برف، سفید و موی سرش مانند پشم، خالص بود. تخت او شعلهور بود و بر چرخهای آتشین قرار داشت. رودخانهای از آتش در برابرش جریان داشت. هزاران نفر او را خدمت میکردند و میلیونها نفر در حضورش ایستاده بودند. آنگاه دفترها برای داوری گشوده شد. سپس آن وحش چهارم را دیدم که کشته شد و بدنش در آتش سوزانده شد، زیرا شاخی که او داشت سخنان تکبرآمیز میگفت. قدرت سلطنت سه وحش دیگر نیز از ایشان گرفته شد، ولی اجازه داده شد مدتی همچنان زنده بمانند. آنگاه در رویاهای شبانه خود دیدم کسی مانند پسر انسان با ابرهای آسمان میآمد. او نزد «قدیم الایام» رسید و به حضور وی آورده شد. و اقتدار و جلال و قدرت سلطنت به او داده شد تا همهٔ قومها از هر زبان و نژاد او را خدمت کنند. قدرت او ابدی و سلطنتش بیزوال است. من، دانیال، از تمام آنچه دیده بودم گیج و مضطرب شدم. پس به یکی از کسانی که کنار تخت ایستاده بود نزدیک شده، معنی این رؤیا را از او پرسیدم و او نیز آن را اینچنین شرح داد: «این چهار وحش بزرگ، چهار پادشاه هستند که بر زمین سلطنت خواهند کرد. ولی سرانجام برگزیدگان خدای متعال قدرت سلطنت را به دست خواهند گرفت، و تا ابدالاباد حکومت خواهند کرد.» سپس دربارهٔ وحش چهارم که از سه وحش دیگر متفاوت بود سؤال کردم، آنکه هولناک بود و با دندانهای آهنین و چنگالهای مفرغین، قربانیان خود را پارهپاره میکرد و بقیه را زیر پاهایش له مینمود. همچنین دربارهٔ آن ده شاخ و شاخ کوچکی که بعد برآمد و نیز دربارۀ سه تا از آن ده شاخ که از ریشه کنده شد، سؤال کردم، یعنی شاخی که چشم داشت و از دهانش سخنان تکبرآمیز بیرون میآمد و از شاخهای دیگر بلندتر بود؛
دانیال 9:7-20 مژده برای عصر جدید (TPV)
آنگاه تختهایی را دیدم که در جاهای خود قرار داده شدند و «موجود ازلی» بر تخت خود جلوس کرد. لباس او همچون برف، سفید و موهای سرش مانند پشمِ خالص بود. از تخت او شعلههای آتش برمیخاست و چرخهای آن، آتش سوزان بود. رودی از آتش در برابر او جاری بود. هزاران نفر او را خدمت میکردند و میلیونها نفر در حضور او ایستاده بودند. آنگاه دفترها برای داوری گشوده شدند. بعد آن حیوان چهارم را دیدم که کشته شد و جسدش در آتش سوخته گردید، زیرا شاخ کوچک این حیوان هنوز هم سخنان تکبّرآمیز میگفت. قدرت سه حیوان دیگر از آنها گرفته شد امّا اجازه داشتند که تا مدّتی به زندگی خود ادامه بدهند. در خواب موجودی را دیدم که شبیه انسان بود. او بر ابرهای آسمان آمد و به حضور موجود ازلی رفت. به او اختیار و جلال و قدرتِ سلطنت داده شد تا همهٔ اقوام از هر زبان و نژاد او را خدمت نمایند. قدرت او ابدی و سلطنتش بیزوال است. من دانیال، از دیدن آن رؤیاها گیج و مبهوت شدم. پس نزد یکی از کسانیکه آنجا ایستاده بود، رفتم و تفسیر آن رؤیا را از او پرسیدم. او چنین شرح داد: «آن چهار حیوان بزرگ، چهار پادشاه هستند که بر زمین ظهور میکنند، امّا مقدّسین خدای متعال، قدرت سلطنت را تا ابد به دست خواهند گرفت.» بعد دربارهٔ حیوان چهارم که ترسناک و دارای دندانهای آهنین و پنجههای برنزی بود و با سه حیوان دیگر فرق داشت و قربانیان خود را میدرید و میخورد و زیر پا لگدمال میکرد، از او پرسیدم. همچنین دربارهٔ آن ده شاخ و شاخ کوچکی که بعداً ظاهر شد و سه تا از آن ده شاخ که از بیخ کنده شدند، سؤال کردم. آن شاخ کوچک همان شاخی بود که چشم داشت و از دهانش سخنان تکّبرآمیز جاری بود و از شاخهای دیگر هولناکتر بود.
دانیال 9:7-20 هزارۀ نو (NMV)
«چون مینگریستم، تختها برقرار شد، و قدیمالایام جلوس فرمود. جامۀ او چون برف سپید بود، و موی سرش چون پشمِ پاک. عرش او شعلههای آتش بود و چرخهای آن آتش فروزان. نهری از آتشْ جاری شده، از پیش روی او بیرون میآمد. هزاران هزار خدمتش میکردند، و کُرورها کُرور به حضورش ایستاده بودند. دیوان بر پا شد، و دفترها گشوده گردید. «آنگاه به سبب آوای سخنان تکبرآمیزی که آن شاخ میگفت، به نگریستن ادامه دادم. و چون مینگریستم، آن وحش کشته شد و بدنش نابود گشته، به آتش سوزان سپرده شد. و اما در خصوص وحشهای دیگر، حکومت از ایشان گرفته شد، اما طول عمر تا زمانی و تا وقتی به ایشان داده شد. «چون در رؤیاهای شب مینگریستم، دیدم که به ناگاه کسی مانند پسر انسان با ابرهای آسمان میآمد. او نزد قدیمالایام رسید، و او را به حضور وی آوردند. حکومت و جلال و پادشاهی به او داده شد، تا تمامی قومها و ملتها و زبانها او را خدمت کنند. حکومت او حکومتی است جاودانه و بیزوال، و پادشاهی او زایل نخواهد شد. «و اما من، دانیال، روحم در اندرونم پریشان شد و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت. به یکی از کسانی که آنجا ایستاده بودند، نزدیک شدم و حقیقت همۀ آن امور را از او جویا گشتم. پس او تعبیر آنها را برایم چنین شرح داد: ”آن چهار وحش بزرگ، چهار پادشاهند که از زمین بر خواهند خاست. اما مقدسینِ آن متعال پادشاهی را خواهند گرفت، و آن را تا ابدالاباد در تصرف خواهند داشت.“ «آنگاه خواستم حقیقت امر را دربارۀ وحش چهارم بدانم، همان که با همۀ دیگران متفاوت بود و بسیار هولناک، و دندانهای آهنین و چنگالهای برنجین داشت و میبلعید و خُرد میکرد و باقیمانده را لگدمال مینمود. نیز خواستم دربارۀ آن ده شاخ بدانم که بر سرش بود و نیز دربارۀ آن شاخ دیگر که برآمد و سه شاخ در برابرش افتادند، یعنی همان شاخ که چشمان داشت و دهانی که سخنان تکبرآمیز میگفت، و بزرگتر از سایرین مینمود.