۱قرنتیان 30:15-47
۱قرنتیان 30:15-47 Persian Old Version (POV-FAS)
و ما نیز چراهر ساعت خود را در خطر میاندازیم؟ به آن فخری درباره شما که مرا در خداوند ما مسیح عیسی هست قسم، که هرروزه مرا مردنی است. چون بطور انسان در افسس با وحوش جنگ کردم، مرا چه سود است؟ اگر مردگان برنمی خیزند، بخوریم و بیاشامیم چون فردامی میریم. فریفته مشوید معاشرات بد، اخلاق حسنه را فاسد میسازد. برای عدالت بیدارشده، گناه مکنید زیرا بعضی معرفت خدا راندارند. برای انفعال شما میگویم. اما اگر کسی گوید: «مردگان چگونه برمی خیزند و به کدام بدن میآیند؟»، ای احمق آنچه تو میکاری زنده نمی گردد جز آنکه بمیرد. و آنچه میکاری، نه آن جسمی را که خواهد شد میکاری، بلکه دانهای مجرد خواه ازگندم و یا از دانه های دیگر. لیکن خدا برحسب اراده خود، آن را جسمی میدهد و به هر یکی ازتخمها جسم خودش را. هر گوشت از یک نوع گوشت نیست، بلکه گوشت انسان، دیگر است وگوشت بهایم، دیگر و گوشت مرغان، دیگر وگوشت ماهیان، دیگر. و جسمهای آسمانی هست و جسمهای زمینی نیز، لیکنشان آسمانیها، دیگر وشان زمینیها، دیگر است، وشان آفتاب دیگر وشان ماه دیگر وشان ستارگان، دیگر، زیرا که ستاره از ستاره درشان، فرق دارد. به همین نهج است نیز قیامت مردگان. درفساد کاشته میشود، و در بیفسادی برمی خیزد؛ در ذلت کاشته میگردد و در جلال برمی خیزد؛ در ضعف کاشته میشود و در قوت برمی خیزد؛ جسم نفسانی کاشته میشود و جسم روحانی برمی خیزد. اگر جسم نفسانی هست، هرآینه روحانی نیز هست. و همچنین نیز مکتوب است که انسان اول یعنی آدم نفس زنده گشت، اماآدم آخر روح حیاتبخش شد. لیکن روحانی مقدم نبود بلکه نفسانی و بعد از آن روحانی. انسان اول از زمین است خاکی؛ انسان دوم خداوند است از آسمان.
۱قرنتیان 30:15-47 کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر (PCB)
یا ما چرا هر روز جانمان را به خطر میاندازیم و هر لحظه با مرگ دست و پنجه نرم میکنیم؟ به افتخاری که به رشد روحانی شما در خداوند ما عیسی مسیح دارم، سوگند که من هر روز با مرگ روبرو میشوم. و اگر برای مردگان قیامتی نباشد، پیکار من با حیوانات درنده یعنی همان مردمان شهر افسس، چه سودی داشت؟ اگر قیامتی نیست، «بیاید بخوریم و بنوشیم، چون فردا میمیریم.» فریب کسانی را که چنین سخنانی میگویند، نخورید، زیرا «همنشینی با افراد ناباب، خلق و خوی نیکو را فاسد میسازد». به خود آیید و درست بیندیشید و دست از راههای گناهآلود خود بشویید، زیرا برخی از شما آنچه را که دربارۀ خدا آموخته بودند، از یاد بردهاند. این را میگویم تا شما را خجل سازم. اما شاید کسی بپرسد: «چگونه مردگان زنده خواهند شد؟ به هنگام زنده شدن، چه نوع بدنی خواهند داشت؟» چه سؤال ناآگاهانهای! جواب سؤالتان را میتوانید در باغچهٔ خانهتان بیابید! وقتی دانهای در خاک میکارید، پیش از آنکه سبز شود، نخست میپوسد و میمیرد؛ و هنگامی که سبز میشود، شکلش با آن دانهای که کاشتید، خیلی فرق دارد. زیرا چیزی که شما میکارید، دانهٔ کوچکی است، خواه گندم، خواه دانهای دیگر. اما خدا به آن دانه، بدنی تازه و زیبا میدهد، همان بدنی که اراده کرده است. از هر نوع دانه، گیاهی خاص به وجود میآید. درست همانگونه که دانهها و گیاهان با هم فرق دارند، بدنها نیز با هم فرق دارند. بدن انسانها، حیوانات، ماهیها و پرندگان، همه با هم فرق دارند. بدنی که فرشتگان آسمان دارند، با بدن ما تفاوت بسیار دارد، و جلوهٔ بدن آنان با جلوهٔ بدن ما نیز متفاوت است. خورشید یک نوع زیبایی و شکوه دارد و ماه و ستارگان، نوعی دیگر. حتی ستارهها از لحاظ زیبایی و درخشندگی با یکدیگر فرق دارند. در قیامت مردگان نیز چنین خواهد بود. بدنی که بههنگام مرگ، در زمین کاشته میشود، فاسدشدنی است، اما بدنی که برمیخیزد، هرگز فاسد نخواهد شد. در ذلّت کاشته میشود، اما در جلال برمیخیزد. در ضعف کاشته میشود، اما در قوّت برمیخیزد. بدنی طبیعی کاشته میشود، اما بدنی روحانی برمیخیزد. زیرا همانگونه که بدن طبیعی وجود دارد، بدن روحانی نیز وجود دارد. چنانکه در کتب مقدّس نوشته شده است: «اولین انسان یعنی آدم، موجود زندهای شد». اما آدمِ آخر، یعنی مسیح، روحِ حیاتبخش شد. پس، نخست باید این بدن نفسانی را داشته باشیم، سپس در آینده خدا بدن روحانی و آسمانی را به ما خواهد داد. آدم اول از خاک زمین آفریده شد، اما آدم دوم یعنی مسیح، از آسمان آمد.
۱قرنتیان 30:15-47 مژده برای عصر جدید (TPV)
و ما چرا باید در تمام ساعات زندگی با خطر روبهرو باشیم؟ ای برادران من، چون به اتّحاد شما با خداوند، عیسی مسیح افتخار میکنم، سوگند میخورم كه هر روز با مرگ روبهرو میشوم. اگر من فقط از روی انگیزههای انسانی در افسس با جانوران میجنگیدم چه چیزی عاید من میشد؟ اگر مردگان زنده نمیشوند، پس «بخوریم و بنوشیم، زیرا فردا خواهیم مرد.» گول نخورید، معاشران بد، اخلاق خوب را فاسد میسازند. درست فكر كنید و دیگر گناه نكنید. زیرا بعضی از شما خدا را نمیشناسید و این را برای شرمساری شما میگویم. شاید كسی بپرسد: «مردگان چگونه زنده میشوند و با چه نوع بدنی ظاهر میشوند؟» ای نادانان، وقتی تخمی در زمین میكارید، آن زنده نخواهد شد، مگر اینكه اول بمیرد. و آنچه میکاری فقط یک دانه است، خواه یک دانهٔ گندم باشد یا هر دانهٔ دیگر و آن هنوز شكل نهایی خود را نگرفته است. خدا بر طبق ارادهٔ خود بدنی به آن میدهد و به هر نوع تخم، بدنی مخصوص میبخشد. گوشت همهٔ موجودات زنده یک جور نیست، گوشت آدمیان یک جور است و هر دسته از حیوانات، پرندگان و ماهیان گوشت مخصوص به خود دارند. اجسام آسمانی با اجسام زمینی فرق دارند و زیباییهای آنها نیز با هم متفاوت است. زیبایی خورشید یکجور است و زیبایی ماه و ستارگان نحوی دیگر و حتّی در میان ستارگان زیباییهای گوناگون یافت میشود. زندهشدن مردگان نیز چنین خواهد بود، آنچه به خاک سپرده میشود فانی است و آنچه برمیخیزد فناناپذیر است. آنچه به خاک میرود ذلیل و خار است. آنچه برمیخیزد پرجلال است. در ضعف و ناتوانی كاشته میشود و در قدرت سبز میشود. بدن جسمانی به خاک سپرده میشود و بدن روحانی برمیخیزد. همچنانكه بدن جسمانی هست، بدن روحانی نیز وجود دارد. در این خصوص کتابمقدّس میفرماید: «اولین انسان یعنی آدم، نفس زنده گشت.» امّا آدم آخر روح حیات بخش گردید. آنچه روحانی است، اول نمیآید. اول جسمانی و بعد از آن روحانی میآید. آدم اول از خاک زمین ساخته شد و آدم دوم از آسمان آمد.
۱قرنتیان 30:15-47 هزارۀ نو (NMV)
و یا چرا ما هر ساعت جان خود را به خطر میاندازیم؟ به فخری که در خداوندمان مسیحْ عیسی در مورد شما دارم قَسَم که من هر روز به کام مرگ میروم. اگر جنگ من با وحوش در اَفِسُس تنها به دلایل بشری بوده است، چه سودی از آن بردهام؟ اگر مردگان برنمیخیزند، «بیایید بخوریم و بنوشیم زیرا فردا میمیریم.» فریب مخورید: «معاشِر بد، اخلاق خوب را فاسد میسازد.» سَرِ عقل بیایید و دیگر گناه مکنید؛ زیرا هستند بعضی که خدا را نمیشناسند. این را میگویم تا شرمنده شوید. امّا شاید کسی بپرسد: «مردگان چگونه برمیخیزند و با چه نوع بدنی میآیند؟» چه سؤال ابلهانهای! آنچه میکاری، تا نمیرد زنده نمیشود. هنگامی که چیزی میکاری، کالبدی را که بعد ظاهر خواهد شد نمیکاری، بلکه تنها دانه را میکاری، خواه گندم خواه دانههای دیگر. امّا خدا کالبدی را که خود تعیین کرده است، بدان میبخشد و هر نوع دانه را کالبدی مخصوص به خود عطا میکند. همۀ جسمها یکی نیستند. آدمیان را یک نوع جسم است، حیوانات را نوعی دیگر، و پرندگان را نوعی دیگر؛ ماهیها نیز دارای نوعی دیگر از جسماند. به همینسان، کالبدهای آسمانی وجود دارد و کالبدهای زمینی. امّا جلال کالبدهای آسمانی از یک نوع است و جلال کالبدهای زمینی از نوعی دیگر. خورشید جلال خاص خود را دارد، ماه جلالی دیگر، و ستارگان نیز جلالی دیگر؛ جلال هر ستاره نیز با جلال ستارۀ دیگر متفاوت است. در مورد رستاخیز مردگان نیز چنین است. آنچه کاشته میشود، فسادپذیر است؛ آنچه برمیخیزد، فسادناپذیر. در ذلّت کاشته میشود، در جلال برمیخیزد. در ضعف کاشته میشود، در قوّت برمیخیزد. بدنِ طبیعی کاشته میشود، بدنِ روحانی برمیخیزد. اگر بدن طبیعی وجود دارد، بدن روحانی نیز وجود دارد. چنانکه نوشته شده است: «انسانِ اوّل، یعنی آدم، موجود زنده گشت»؛ آدمِ آخر، روحِ حیاتبخش شد. ولی روحانی اوّل نیامد بلکه طبیعی آمد، و پس از آن روحانی. انسانِ اوّل از زمین است و خاکی؛ انسانِ دوّم از آسمان است.