غزل غزلها 14:2-17
غزل غزلها 14:2-17 TPV
ای کبوتر من که در شکاف صخرهها و در پشت سنگها پنهان شدهای، بگذار که روی تو را ببینم و صدایت را بشنوم، زیرا صدایت سحرانگیز و روی تو قشنگ است. روباهها را بگیرید، روباههای کوچک را بگیرید که تاکستانها را خراب میکنند، زیرا تاکستانهای ما شکوفه کردهاند. محبوب من از آن من است و من از آن او. او گلّه خود را در بین سوسنها میچراند. ای محبوب من، پیش از آنکه نسیم سحرگاهی بوزد و سایهها بگریزند، نزد من بیا. مانند غزال و بچّه آهو بر کوههای «باتر» به سوی من بیا.