ایّوب 1:14-15
ایّوب 1:14-15 TPV
انسان که از زن زاییده میشود، عمرش کوتاه و سراسر زحمت است. همچون گُل میشکفد و بزودی پژمرده میشود و مانند سایهای زودگذر و ناپایدار است. پس ای خدا، چرا بر چنین موجودی اینقدر سخت میگیری و از او بازخواست میکنی؟ هیچکس نمیتواند از یک چیز ناپاک چیزی پاک به دست آورد. طول عمر و شمارهٔ ماههای عمرش را تو از پیش تعیین نمودهای و کسی نمیتواند آن را تغییر بدهد. پس از خطای او چشم بپوش و او را به حال خودش بگذار تا پیش از اینکه با زندگی وداع کند، لحظهای آسوده باشد. برای یک درخت این امید هست که اگر قطع گردد، دوباره سبز شود و شاخههای تازهٔ دیگری بیاورد. هرچند ریشهاش در زمین کهنه شود و تنهاش در خاک بپوسد، بازهم وقتیکه آب به آن برسد، مثل یک نهال تازه جوانه میزند و شکوفه میآورد. امّا انسان وقتیکه مُرد فاسد میشود و از بین میرود و کجایند آنها؟ مانند آب دریا که بخار میشود و رودخانهای که خشک میگردد، انسان هم به خواب ابدی فرو میرود و تا نیست شدن آسمانها برنمیخیزد و کسی او را بیدار نمیکند. ای کاش مرا تا وقتیکه غضبت فرو نشیند در زیر خاک پنهان میکردی؛ و باز مرا در یک زمان معیّن دوباره به یاد میآوردی. وقتی انسان میمیرد، آیا دوباره زنده میشود؟ امّا من در انتظار آن هستم که روزهای سخت زندگیام پایان یابد و دوران شادکامی فرا رسد. آن وقت تو مرا صدا میزنی و من جواب میدهم و تو از دیدن این مخلوقت خوشحال میشوی.