اول پادشاهان 22:8-61
اول پادشاهان 22:8-61 TPV
آنگاه سلیمان درحالیکه تمام قوم اسرائیل حاضر بودند، در مقابل قربانگاه در حضور خداوند ایستاد. دستهای خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «ای خداوند خدای اسرائیل، هیچ خدایی چون تو در آسمان و در روی زمین نیست! تو پیمان خود را با قوم خویش نگاه میداری و هنگامیکه با تمام دل در زندگی از تو پیروی میکنند، محبّت خود را به آنها نشان میدهی. تو وعدهٔ خود را با پدرم داوود، نگاه داشتی؛ امروز همهٔ سخنان تو به حقیقت پیوسته است. اکنون ای خداوند خدای اسرائیل، وعدهای را که به بندهٔ خود، پدرم داوود دادهای، نگاهدار که فرمودی: همواره یکی از فرزندان او بر تخت پادشاهی اسرائیل خواهد نشست، اگر مانند او از تو پیروی کنند. پس اکنون ای خدای اسرائیل، بگذار هرآنچه را به بندهات، پدرم داوود وعده داده بودی، به حقیقت بپیوندد. «امّا ای خدا، آیا براستی تو در زمین ساکن خواهی شد؟ حتّی همهٔ آسمانها گنجایش تو را ندارند، پس چگونه این معبد بزرگ، تو را در خود جای خواهد داد؟ ای خداوند، خدا، من بندهٔ تو هستم، به نیایش من گوش فرا ده و درخواست امروز مرا برآورده کن. باشد که چشمان تو روز و شب بر این معبد بزرگ باشد، مکانی که تو برگزیدهای تا ستایش شوی، هنگامیکه به سوی این معبد بزرگ نیایش میکنم مرا بشنو. نیایشهای مرا بشنو، نیایشهای قوم خود را، هنگامیکه به سوی این مکان روی میکنند، بشنو؛ از جایگاه خود در آسمانها ما را بشنو و ما را ببخش. «هرگاه کسی متّهم به جرمی علیه دیگری گردد و به قربانگاه این معبد بزرگ آورده شود تا سوگند یاد کند که بیگناه است، ای خداوند، در آسمانها بشنو و عمل کن و بندگان خود را داوری کن، گناهکار را مجازات و آنچه کرده است بر سر او فرود آور و بیگناهان را طبق نیکوکاری ایشان پاداش بده. «هنگامیکه قوم تو اسرائیل، بهخاطر گناه علیه تو از دشمنانشان شکست میخورند، آنگاه که به سوی تو باز میگردند و به این معبد بزرگ میآیند و با فروتنی برای بخشش، تو را نیایش میکنند، از آسمانها آنها را بشنو، گناه قوم خود را ببخش و آنها را به سرزمینی که به نیاکان ایشان دادی، بازگردان. «هنگامیکه آسمان بسته میشود و بهخاطر گناه علیه تو، باران نمیبارد، اگر آنها به سوی این مکان دعا کنند و نام تو را بخوانند و از گناه بازگردند، از آسمانها آنها را بشنو. گناهان پادشاه و مردم اسرائیل را ببخش و به آنها درستکاری بیاموز. پس ای خداوند، به آن سرزمینی که به عنوان ارث دایمی به قومت بخشیده بودی، باران بفرست. «هرگاه این سرزمین دچار خشکسالی یا طاعون شود یا محصولات آن در اثر بادهای سوزان و هجوم ملخ از بین رود، یا دشمن قوم تو را در هریک از شهرها محاصره کند، هر بلا و مرضی که باشد. نیایشهای آنها را بشنو، اگر هرکس از قوم تو اسرائیل، با قلبی پر از اندوه دستهای خود را به سوی این معبد بزرگ با نیایش بلند کند، نیایشهای آنها را بشنو. از جایگاه خود در آسمانها به آنها گوش فرا ده. ایشان را ببخشای و یاری کن، تنها تو از اندیشهٔ قلب انسان آگاهی. با هرکس، هر آن گونه که سزاوار است، عمل کن. تا آنها در تمام مدّتی که در سرزمینی که تو به نیاکانشان دادهای، زندگی کنند و از تو بترسند. «همچنین وقتی بیگانهای که در سرزمین دوردستی زندگی میکند، نام تو و کارهای عظیمی که تو برای قوم خود انجام دادهای، بشنود و برای دعا و ستایش تو به این معبد بزرگ بیاید، نیایش او را بشنو. از آسمان که جایگاه توست، او را بشنو و آنچه را از تو درخواست میکند، برآورده کن تا همهٔ مردم جهان مانند قوم تو اسرائیل، تو را بشناسند و از تو پیروی کنند. آنگاه آنها خواهند دانست این معبد بزرگی که من ساختهام، مکانی است که تو باید ستایش شوی. «آنگاه که تو به مردم خود امر میکنی که به جنگ علیه دشمنانشان بروند و آنها به سوی این شهر که تو برگزیدهای و این معبد بزرگ که من برای تو ساختهام، به درگاه تو نیایش کنند، هرکجا که هستند، نیایش آنها را بشنو. از آسمانها ایشان را بشنو و پیروزشان گردان. «هنگامیکه قوم تو علیه تو مرتکب گناه میشود -زیرا هیچکس نیست که گناه نکند- و تو در خشم خود اجازه میدهی که دشمن آنها را شکست دهد و به اسارت به سرزمینی دیگر ببرد، حتّی اگر آن سرزمین دور دست باشد. نیایش مردم خود را بشنو. اگر ایشان در آن سرزمین توبه کنند و اعتراف نمایند که چه پلید و گناهکار هستند، خداوندا نیایش ایشان را بشنو. اگر ایشان با تمامی دل و جان خود، در سرزمین دشمنان خود که آنها را به اسارت بردهاند، توبه کنند و به سوی سرزمینی که به نیاکانشان دادی و شهری که تو برگزیدی و معبد بزرگی که من به نام تو ساختهام، نیایش کنند، آنگاه نیایش ایشان را بشنو. از جایگاه خود در آسمانها نیایش ایشان را بشنو و نسبت به آنها بخشنده باش. مردمی را که علیه تو گناه و سرکشی کردهاند، ببخش و قلب کسانیکه ایشان را به اسارت گرفتهاند، نرم ساز تا شاید بر ایشان مهربانی کنند. چون ایشان قوم و میراث تو هستند که از مصر، از میان کوره آهن بیرون آوردی. «بگذار تا چشمان تو بر زاری خدمتکار تو و زاری قوم تو اسرائیل گشوده باشد و هنگامیکه تو را میخوانند، ایشان را بشنوی. چون تو ایشان را از میان تمامی مردم جهان برگزیدی تا میراث تو باشند، همانگونه که به موسی خدمتگزار خود، هنگامیکه نیاکان ما را از مصر بیرون آوردی، اعلام کردی.» پس از آن که سلیمان نیایش و زاری خود را به خداوند پایان داد از برابر قربانگاه که زانو زده و دستهای خود را به سوی آسمان برافراشته بود، برخاست و ایستاد و با آوازی بلند همهٔ کسانی را که در آنجا گرد آمده بودند، برکت داد و گفت: «سپاس بر خداوند باد که طبق همهٔ وعدههای خود به قوم خود اسرائیل آرامی بخشید، و به همهٔ وعدههای نیکویی که توسط موسی خدمتگزار او داده شده بود، وفا کرد. خداوند خدای ما، با ما باشد، همانطور که با نیاکان ما بود و ما را ترک و رها نکند. باشد که او دلهای ما را به سوی خود مایل گرداند تا در راه او گام برداریم و فرمانها و قوانینی را که به نیاکان ما داد بجا آوریم. تا خداوند خدای ما همواره این نیایش را به یاد داشته باشد و با بخشندگی، نیاز روزانهٔ مردم اسرائیل و پادشاه ایشان را برآورده کند. تا همهٔ مردم جهان بدانند که خداوند ما یکتاست و به جز او خدایی نیست. باشد که شما که قوم او هستید، همیشه به خداوند خدای ما وفادار باشید. قوانین و فرامین او را همانطور که امروز پیروی میکنید بجا آورید.»