غزل غزلها 8:2-13
غزل غزلها 8:2-13 PCB
گوش کنید! این محبوب من است که دواندوان از کوهها و تپهها میآید. محبوب من همچون غزال و بچه آهو است. او پشت دیوار ما از پنجره نگاه میکند. محبوبم به من گفت: «ای محبوبهٔ من، ای زیبای من، برخیز و بیا. زمستان گذشته است. فصل باران تمام شده و رفته است. گلها شکفته و زمان نغمه سرایی فرا رسیده است. صدای پرندگان در ولایت ما به گوش میرسد. درخت انجیر نوبر خود را داده و هوا از رایحهٔ تاکهای نوشکفته، عطرآگین گشته است. ای محبوبهٔ من، ای زیبای من، برخیز و بیا.»