مراثی 16:3-24
مراثی 16:3-24 PCB
صورتم را به خاک مالیده است و دهانم را از سنگریزه پر کرده و دندانهایم را شکسته است. آسایش و سعادت از من رخت بربسته است. رمق و امیدی برایم نمانده، زیرا خداوند مرا ترک گفته است. وقتی مصیبت و سرگردانی خود را به یاد میآورم، جانم تلخ میگردد. بله، آنها را دائم به یاد میآورم و وجودم پریشان میشود. اما نور امیدی بر قلبم میتابد، وقتی به یاد میآورم که محبت خداوند بیانتهاست و رحمت او بیزوال. وفاداری خدا عظیم است و رحمت او هر بامداد از نو آغاز میشود. به خود میگویم: «من فقط خداوند را دارم، پس به او امید خواهم بست.»