حِزِقیال 16
16
اورشلیم، همسر بیوفا
1-2بار دیگر خداوند با من سخن گفت و فرمود:
«ای پسر انسان، اورشلیم را از گناهان و اعمال نفرتانگیزش آگاه ساز، 3و به او از جانب من چنین بگو:
«خداوند یهوه چنین میگوید: تو در سرزمین کنعان چشم به جهان گشودی. پدرت اَموری بود و مادرت، حیتی!#16:3 اموریها و حیتیها اقوامی بودند که پیش از ورود قوم اسرائیل به کنعان، در این سرزمین زندگی میکردند و قوم اسرائیل ایشان را اقوامی بتپرست و فاسد میدانستند. 4وقتی به دنیا آمدی، کسی اهمیتی به تو نداد؛ نه نافت را بریدند، نه تو را شستند و نه در قنداقه پیچیدند. 5هیچکس کوچکترین توجهی به تو نداشت و دلش به حال تو نمیسوخت و کسی حاضر نبود از تو نگهداری کند. روزی که متولد شدی، چون از تو کراهت داشتند، تو را در بیابان انداختند و همان جا رهایت کردند.
6-7«همان وقت از کنار تو عبور کردم و دیدم که در خونت میغلتی. پس به تو گفتم: زنده بمان! تو را همچون گیاه صحرا پرورش دادم، و تو رشد کردی و دوشیزهای زیبا شدی؛ سینههایت برآمد و موهایت بلند شد، اما عریان بودی.
8«مدتی بعد که از کنارت گذشتم به تو نگاه کردم؛ این بار آمادهٔ ازدواج بودی، پس ردایم را بر تو انداختم، عریانیات را پوشاندم و سوگند یاد کرده، با تو پیمان ازدواج بستم و تو از آن من شدی. 9سپس شستشویت دادم تا از خونت پاک شوی و بر بدنت روغن مالیدم. 10لباسهای زیبای قلابدوزی شده، از جنس کتان لطیف و ابریشم به تو دادم و کفش از پوست خز به پایت کردم. 11تو را با زیورآلات آراستم، النگوها به دستت کردم و گردنبند به گردنت انداختم، 12حلقه در بینیات و گوشواره در گوشهایت و تاجی زیبا بر سرت گذاشتم. 13به این ترتیب، با طلا و نقره آراسته و زیبا شدی. لباسهای زیبای قلابدوزی شده، از کتان لطیف و ابریشم پوشیدی و بهترین خوراکها را خوردی. زیبایی تو خیره کننده بود و همچون ملکه شدی. 14زیباییات به سبب کمالاتی که من به تو بخشیده بودم، کامل گردید و زبانزد همهٔ قومها شد.
15«اما تو فکر کردی که میتوانی جدا از من نیز کمال خود را حفظ کنی. بنابراین از زیبایی و آوازهات سرمست شدی و در ورطه زناکاری افتادی و همچون یک فاحشه، خود را در اختیار هر رهگذری گذاشتی. 16آن رختهای زیبایی را که به تو داده بودم، برای ساختن بتخانهها و تزیین بستر فاحشگیات به کار بردی. چنین چیزی هرگز رخ نداده و نخواهد داد. 17آن جواهرات و طلا و نقرهای را که به تو داده بودم، گرفتی و با آنها مجسمه مردان را ساختی و آنها را پرستش نموده، به من خیانت کردی.
18«لباسهای زیبای قلابدوزی شدهای را که به تو بخشیده بودم، به بتهایت پوشاندی! روغن و بخور مرا برای پرستش بتها به کار بردی! 19آرد و روغن و عسل مرغوبی را که برای خوراک به تو داده بودم، برای آنها نذر کردی تا از تو راضی باشند! 20پسران و دخترانی را که برای من زاییده بودی، گرفتی و برای خدایانت قربانی کردی! آیا زناکاری کافی نبود که به چنین جنایتی هم دست زدی؟ 21تو فرزندان مرا کشتی و برای بتها قربانی کردی و سوزاندی و 22در تمام این سالهای زناکاری و گناه، یک بار هم دوران گذشته را به یاد نیاوردی، دورانی که برهنه بودی و در خونت میغلتیدی.
23«وای بر تو، وای بر تو که بعد از این همه شرارت، 24-25در هر کوی و برزنی عمارتها برای بتپرستی و زناکاریات بنا کردی، و زیبایی خود را بیارزش و خوار کردی و در اختیار هر رهگذری قرار دادی و روزبهروز فاسدتر شدی. 26با مصر، این سرزمین فاسد پیمان اتحاد بستی و او را بر جمع فاسقانت افزودی و خشم مرا شعلهور ساختی.
27«از این جهت دست خود را دراز کردهام تا تو را مجازات نمایم و مواهب خود را از تو باز پس گیرم. تو را در جنگ فلسطینیها که تشنه خونت هستند، رها کردهام. حتی آنها نیز از رفتار شرمآورت نفرت دارند.
28«با آشوریها نیز زنا کردی، زیرا با ایشان همپیمان شدی و بتهایشان را پرستیدی. ولی با همهٔ اینها، سیر نشدی! 29پس به بتهای بابِل، سرزمین بازرگانان، روی آوردی، ولی به این هم قانع نشدی.
30«چقدر تو سست اراده هستی! کارهای تو، کارهای یک روسپی بیحیاست! 31بر سر هر راه، بتخانه و بر سر هر کوچه، فاحشهخانه ساختی! ولی تو مانند فاحشههای دیگر، به دنبال پول نیستی. 32تو همچون همسری خیانتکار هستی که شوهر خود را رها میکند و به آغوش مردان دیگر پناه میبرد. 33فاحشهها برای کارشان اجرت میگیرند، اما تو به فاسقان خود هدیه و رشوه میدهی تا با تو همبستر شوند. 34پس تو برعکس فاحشههای دیگر عمل میکنی؛ بجای اینکه از فاسقانت پول بگیری، تو به آنها پول میدهی!
35«حال، ای فاحشه، کلام خداوند را بشنو: 36خداوند یهوه چنین میفرماید: به سبب فساد و زناکاری با فاسقانت، یعنی پرستش و عبادت بتها، و نیز برای آنکه فرزندانت را برای خدایانت قربانی کردی، 37اینک من فاسقان یعنی همدستانت را، چه آنانی را که دوست داشتنی و چه آنانی را که دوست نداشتنی، همه را گرد خواهم آورد و در مقابل ایشان تو را عریان خواهم ساخت. 38تو را برای جنایتها و زناکاریهایت، با خشم و غضب، مجازات و هلاک خواهم نمود. 39تو را به دست این قومها، یعنی فاسقانت خواهم سپرد. آنان عشرتکدهها و بتخانههایت را با خاک یکسان کرده، تمام جواهرات زیبایت را غارت خواهند نمود و برهنه و بینوا رهایت خواهند ساخت. 40آنها تو را سنگسار کرده، با شمشیر پارهپاره خواهند نمود. 41خانههایت را خواهند سوزاند و در مقابل زنان دیگر مجازاتت خواهند کرد. من تو را از زناکاری با بتها باز خواهم داشت و دیگر نخواهم گذاشت که به فاسقانت یعنی به همدستانت اجرت و رشوه دهی. 42آنگاه آتش خشم و غیرت من فرو خواهد نشست و آرام خواهد گرفت و دیگر غضبناک نخواهم بود. 43تو دوران جوانی خود را به فراموشی سپردی و با کارهایت مرا رنجانیدی و زناکاریهایت را هم بر آنها افزودی. پس من هم تو را به سزای اعمالت میرسانم.
44«ای اورشلیم، مردم درباره تو خواهند گفت که چنان مادری، چنین دختری هم باید داشته باشد. 45تو براستی شبیه مادرت هستی که از شوهر و فرزندانش نفرت میداشت؛ تو درست شبیه خواهرانت هستی که از شوهران و فرزندانشان بیزار بودند. براستی که مادرت حیتی بود و پدرت اَموری!
46«خواهر بزرگ تو سامره است که با دخترانش یعنی آبادیهای اطرافش، در شمال تو زندگی میکنند. خواهر کوچکت سدوم است که با دخترانش در جنوب تو ساکن هستند. 47تو نه فقط راهها و گناهان ایشان را تقلید کردی، بلکه در مدتی کوتاه، از آنان جلو افتادی و از ایشان فاسدتر شدی. 48به ذات مقدّس خود سوگند که سدوم و آبادیهای اطرافش، به اندازه تو و آبادیهایت، فاسد و شریر نبودند! 49گناه خواهرت سدوم و دخترانش این بود که از فراوانی نعمت و آسایش و امنیت مغرور شده بودند و هیچ به فکر فقرا و مستمندان نبودند. 50آنها با کمال گستاخی در حضور من مرتکب اعمال زشت و بتپرستی میشدند؛ بنابراین من نیز ایشان را از میان بردم.
51«سامره حتی نصف گناهان تو را هم مرتکب نشد. کارهای زشت و بتپرستیهای تو، به مراتب بیشتر از خواهرانت بوده است. تو روی آنها را سفید کردی! 52پس تعجب نکن اگر آنها کمتر از تو مجازات شوند، زیرا گناهان تو به قدری هولناک است که در برابر تو، خواهرانت پاک و بیگناه به نظر میرسند!
53«ولی روزی خواهد رسید که سعادت را به سدوم و سامره و مردم یهودا باز خواهم گرداند. 54شرمساری و مجازات سنگین تو باعث تسلی آنها خواهد شد، چون از مجازات آنها شدیدتر خواهد بود. 55آری، خواهرانت سدوم و سامره و دخترانشان یعنی آبادیهای اطرافشان، و خود تو نیز با دخترانت بار دیگر به حالت نخستین خود برخواهید گشت. 56در آن روزها با تکبر و غرور سدوم را مسخره میکردی، 57اما حال که شرارتت برای همه عیان و آشکار گشته، خودت نیز مورد تمسخر و ملامت ادوم#16:57 برخی نسخهها: «ارام». و تمام همسایگانش و همه فلسطینیها قرار گرفتهای. 58خداوند میفرماید: به سزای هرزگی و اعمال زشت خود خواهی رسید.
59«از آنجا که سوگند و وفاداریات را فراموش کردی و عهد مرا شکستی، من نیز تو را مجازات خواهم نمود. 60اما من عهدی را که در دوران جوانیات با تو بستم، به یاد خواهم آورد و این بار عهدی جاودان با تو خواهم بست، 61و تو با شرمساری، اعمال زشتت را به یاد خواهی آورد؛ و هنگامی که خواهران بزرگ و کوچکت یعنی سامره و سدوم را باز آورم و ایشان را دختران تو بگردانم تا بر ایشان حکمرانی کنی، از لطف و بزرگواری من خجل و شرمگین خواهی شد، چون خودت میدانی که شایسته این لطف نبودهای، زیرا عهد مرا شکستهای. 62من بار دیگر عهد خود را با تو برقرار خواهم ساخت تا بدانی که من یهوه هستم. 63من گناهانت را خواهم آمرزید و تو با به یاد آوردن آنها، از خجالت و شرمساری، دیگر دهان خود را نیز نخواهی گشود.» خداوند یهوه این را میگوید.
اکنون انتخاب شده:
حِزِقیال 16: PCB
هایلایت
به اشتراک گذاشتن
کپی
می خواهید نکات برجسته خود را در همه دستگاه های خود ذخیره کنید؟ برای ورودثبت نام کنید یا اگر ثبت نام کرده اید وارد شوید
کتابمقدّس، ترجمۀ معاصر™
© ۱۹۹۵، ۲۰۰۵، ۲۰۱۸، ۲۰۲۲ توسط Biblica, Inc.
با اجازۀ رسمی از Biblica, Inc.
حق چاپ در سراسر دنیا محفوظ است.
Persian Contemporary Bible™
Copyright © 1995, 2005, 2018, 2022 by Biblica, Inc.
Used with permission. All rights reserved worldwide.