اعمال رسولان 13:27-25
اعمال رسولان 13:27-25 PCB
در همان وقت از جنوب، باد ملایمی وزید و گمان کردند برای سفر روز خوبی است. پس، لنگر کشتی را کشیدند و در طول ساحل حرکت کردیم. اما طولی نکشید که ناگهان هوا تغییر کرد. باد شدیدی معروف به باد شمال شرقی، از جانب جزیره به سوی ما وزیدن گرفت. توفان کشتی را به طرف دریا راند. آنها اول سعی کردند کشتی را به ساحل برسانند ولی موفق نشدند. بهناچار کشتی را به حال خود رها کردند تا ببینند چه پیش میآید. باد تند هم آن را به جلو میراند. بالاخره کشتی را به جنوب جزیرهٔ کوچکی رساندیم به نام کلودا، و در آنجا با هزار زحمت قایق نجات را که در عقب کشتی بود، روی کشتی آوردند. سپس کشتی را با طناب محکم بستند تا بدنهٔ آن بیشتر دوام بیاورد. از ترس اینکه مبادا کشتی در شنزار ساحل آفریقا گیر کند، بادبانهای آن را پایین کشیدند و گذاشتند تا باد تند آن را به پیش براند. روز بعد که دریا توفانیتر بود، بار کشتی را به دریا ریختند. فردای آن روز هم لوازم یدکی کشتی و هر چه را که به دستشان رسید، به دریا ریختند. روزها یکی پس از دیگری سپری میشد، بدون این که رنگ آفتاب یا ستارگان را ببینیم. باد همچنان با شدت میخروشید و دمی فرو نمینشست. همه امیدشان را از دست داده بودند. برای مدت زیادی هیچکس لب به غذا نزده بود، تا اینکه پولس کارکنان کشتی را دور خود جمع کرد و گفت: «آقایان، اگر از همان اول به من گوش میدادید و از بندر زیبا جدا نمیشدید، این همه ضرر و زیان نمیدیدید! ولی حالا غصه نخورید؛ حتی اگر کشتی غرق شود، به جان هیچیک از ما ضرری نخواهد رسید. چون دیشب فرشتهٔ آن خدایی که از آن او هستم و خدمتش میکنم، در کنارم ایستاد و گفت: ”پولس، نترس چون تو حتماً به حضور قیصر خواهی رسید! علاوه بر این، خدا به درخواست تو، زندگی تمام همسفرانت را نجات خواهد داد.“ «پس دل و جرأت داشته باشید! من به خدا ایمان دارم. هر چه خدا فرموده است، همان خواهد شد!