اعمال رسولان 1:18-10
اعمال رسولان 1:18-10 PCB
پس از آن، پولس از آتن به قُرِنتُس رفت. در آن شهر با مردی یهودی به نام آکیلا، متولد پونتوس، آشنا شد. او به اتفاق همسرش پریسکیلا به تازگی از ایتالیا به قرنتس آمده بود، زیرا کلودیوس قیصر همۀ یهودیان را از روم اخراج کرده بود. پولس نزد آنان ماند و مشغول کار شد چون او نیز مانند ایشان خیمهدوز بود. پولس هر شَبّات به کنیسه میرفت و با یهودیان و یونانیان مباحثه میکرد و میکوشید آنان را متقاعد کند. پس از آنکه سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه رسیدند، پولس تمام وقت خود را صرف موعظه کرد و برای یهودیان دلیل میآورد که عیسی همان مسیح است. اما وقتی یهودیان با او مخالفت کرده، ناسزا گفتند، پولس گرد و خاک آن شهر را از لباس خود تکاند و گفت: «خونتان به گردن خودتان! من از خون شما مُبَرا هستم. از این پس پیغام خدا را به غیریهودیان خواهم رساند.» سپس پولس کنیسه را ترک گفت و به خانۀ یک غیریهودی خداپرست به نام تیتیوس یوستوس رفت، که خانهاش در جوار کنیسه بود. کْریسْپوس، سرپرست کنیسه و همۀ خانوادهاش به خداوند ایمان آوردند. بسیاری دیگر در قُرِنتُس که پیام پولس را شنیدند نیز ایمان آوردند و تعمید گرفتند. یک شب خداوند در رؤیا به پولس فرمود: «از هیچکس نترس! با دلیری موعظه کن و از این کار دست نکش! چون من با تو هستم و کسی نمیتواند به تو آسیبی برساند. بسیاری در این شهر به من تعلق دارند.»