لوقا 28:24-31
لوقا 28:24-31 POV-FAS
و چون به آن دهی که عازم آن بودندرسیدند، او قصد نمود که دورتر رود. و ایشان الحاح کرده، گفتند که «با ما باش. چونکه شب نزدیک است و روز به آخر رسیده.» پس داخل گشته با ایشان توقف نمود. و چون با ایشان نشسته بود نان را گرفته برکت داد و پاره کرده به ایشان داد. که ناگاه چشمانشان باز شده، او راشناختند و در ساعت از ایشان غایب شد.