مزمور 90:119-176
مزمور 90:119-176 NMV
امانت تو نسل اندر نسل است، تو زمین را بنیان نهادی، و پابرجا میماند. آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند، زیرا همه چیز در خدمت توست. اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمیبود، همانا در مصیبت خود هلاک میشدم! احکام تو را هرگز از یاد نمیبرم، زیرا به واسطۀ آنها مرا زندگی بخشیدی! من از آن تو هستم؛ پس نجاتم ده! زیرا جویای احکام تو بودهام. شریران منتظرند تا مرا هلاک کنند، اما من به شهادات تو میاندیشم. برای هر کمالی حدی میبینم، اما فرمان تو بینهایت وسیع است! شریعت تو را چقدر دوست میدارم! تمامی روز تفکر من است. فرمان تو مرا از دشمنانم حکیمتر میسازد، زیرا که همواره نزد من است. از همۀ آموزگارانم خردمندتر گشتهام، زیرا که در شهادات تو تأمل میکنم. از ریشسپیدان فهیمتر شدهام، زیرا که احکام تو را نگاه میدارم. پای خود را از هر راه بد بازداشتهام، تا کلام تو را نگاه دارم. از قوانین تو روی نمیگردانم، زیرا تو خودْ مرا تعلیم دادهای. کلام تو به مذاقم چه شیریناست، و به دهانم از عسل شیرینتر! از احکام تو فهم را کسب میکنم، از این رو از هر راه دروغ بیزارم! کلام تو برای پاهای من چراغ، و برای راه من نور است. سوگند خورده و آن را استوار ساختهام، که قوانین عادلانۀ تو را نگاه دارم. بسیار مصیبت کشیدهام؛ بر حسب کلامت، خداوندا، مرا زنده ساز. خداوندا، هدایای اختیاریِ دهان مرا منظور فرما، و قوانین خود را به من بیاموز! من همیشه جان در کف دارم، اما شریعت تو را فراموش نمیکنم. شریران برایم دام گستردهاند، اما من از احکام تو دور نشدهام. شهادات تو را تا به ابد میراث خویش ساختهام، زیرا آنها خوشیِ دلِ من است! دل خود را به حفظ فرایض تو مایل ساختهام، تا به ابد و تا به آخر. از مردمانی که سرسپرده نیستند کراهت دارم، اما شریعت تو را دوست میدارم. تو پناهگاه و سپر من هستی، بر کلامت امید بستهام. ای بدکاران از من دور شوید، تا فرمانهای خدایم را نگاه دارم! بر حسب وعدهات دست مرا بگیر تا زنده بمانم، و در امید خود سرافکنده نشوم! از من حمایت کن تا نجات یابم، و فرایض تو را همواره مد نظر بدارم. تو آنان را که از فرایض تو گمراه میشوند حقیر میشماری؛ زیرا فریبکاریِ آنها بیهوده است. تو همۀ شریرانِ زمین را چون تُفاله به دور میافکنی؛ از همین رو شهادات تو را دوست میدارم. از ترس تو موی بر تنم راست شده است؛ از داوریهای تو هراسناکم. به عدل و داد عمل کردهام؛ مرا به ستمکنندگانم وامگذار. خیریت خادم خود را ضامن شو، و مگذار متکبران بر من ستم کنند. دیدگانم از انتظار برای نجات تو تار گشته، از انتظار برای وعدۀ عدالت تو! با خدمتگزار خویش مطابق محبت خود رفتار کن، و فرایض خود را به من بیاموز! من خادم توام، مرا بصیرت عطا فرما تا شهادات تو را درک کنم! وقت آن رسیده که خداوند عمل کند، زیرا شریعت تو را زیر پا نهادهاند. بنابراین، فرمانهای تو را دوست میدارم، بیشتر از طلا، بیشتر از طلای ناب. از این رو، احکام تو را جملگی راست میدانم، و از هر راه نادرست بیزارم! شهادات تو شگفتانگیز است، از این رو، جان من آنها را نگاه میدارد. باز شدن کلام تو نور میبخشد، و سادهلوحان را فهیم میگرداند. دهان خود را گشوده، لَه لَه میزنم، زیرا که مشتاق فرمانهای تو هستم! بر من نظر کن و مرا فیض عطا فرما، بنا به رسم خود در حق دوستداران نام خویش. گامهای مرا در کلام خود استوار فرما، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد. مرا از ظلم انسان رهایی ده، تا احکام تو را نگاه دارم. روی خود را بر خادم خویش تابان ساز، و فرایض خود را به من بیاموز! نهرهای آب از دیدگانم جاری است، زیرا که شریعت تو را نگاه نمیدارند. خداوندا، تو عادلی و قوانین تو راست است! شهاداتی که تو امر فرمودهای عدل است، و امانت تا به نهایت. غیرتم مرا میسوزاند، زیرا که دشمنانم کلام تو را فراموش میکنند. وعدۀ تو بهغایت آزموده شده، و خادمت آن را دوست میدارد. هرچند من ناچیز و حقیرم، اما احکام تو را از یاد نمیبرم. عدالت تو عدالتی است جاودانه، و شریعت تو حق است. تنگی و فشار مرا درگرفته، اما فرمانهای تو لذت من است. شهادات تو عدل است تا ابدالآباد؛ مرا فهم ببخشا تا زنده بمانم! به تمامی دل فریاد برمیآورم؛ خداوندا، مرا اجابت فرما، و من فرایض تو را نگاه خواهم داشت. تو را میخوانم؛ نجاتم دِه! و من شهادات تو را نگاه خواهم داشت. بر سپیدهدم سبقت میجویم و فریاد برمیآورم؛ بر کلام تو امید بستهام. چشمانم بر پاسهای شب پیشی میگیرد، تا در وعدهات تأمل کنم. بر حسب محبت خود صدایم را بشنو! بر طبق قوانین خود، خداوندا، مرا زنده بدار! آنان که در پی نقشههای پلید میروند نزدیک آمدهاند، ایشان از شریعت تو بس دورند! ولی تو نزدیک هستی، ای خداوند؛ و جملۀ فرامین تو راست است. دیرزمانی است که از شهادات تو دانستهام که آنها را جاودانه بنیان نهادهای. بر مذلت من بنگر و مرا برهان، زیرا که شریعت تو را از یاد نبردهام. به دفاع از حقِ من برخیز و مرا برهان! بر حسب وعدهات مرا زنده بدار! نجات از شریران دور است، زیرا که جویای فرایض تو نیستند. رحمتهای تو ای خداوند بسیار است؛ مرا بر حسب قوانین خود زنده بدار! آزاردهندگان و دشمنان من بیشمارند، اما از شهادات تو روی برنمیگردانم. خیانتپیشگان را میبینم و کراهت دارم، زیرا که کلام تو را نگاه نمیدارند. ببین که احکام تو را چقدر دوست میدارم، بر حسب محبت خود، خداوندا، مرا زنده بدار! جملۀ کلام تو راستی است، و همۀ قوانین عادلهات، جاودانه. حاکمان بیسبب آزارم میدهند، اما دل من از کلام تو ترسان است. من در وعدۀ تو شادی میکنم همچون کسی که غنیمت فراوان یافته باشد! از دروغ نفرت و کراهت دارم، اما شریعت تو را دوست میدارم. روزی هفت بار تو را میستایم، برای قوانین عادلانهات. دوستداران شریعت تو را سلامتی بسیار است، و هیچ چیز سبب لغزش آنان نمیشود. خداوندا، در انتظار نجات تو هستم، و فرمانهای تو را به جا میآورم. جان من شهادات تو را نگاه میدارد، و آنها را بسیار دوست میدارم. احکام و شهادات تو را نگاه میدارم، زیرا همۀ راههای من در نظر توست. خداوندا، فریادم به درگاه تو برسد؛ بر حسب کلام خود مرا فهیم گردان. فریاد التماسم به درگاه تو برسد؛ بر حسب وعدهات مرا برهان! ستایش از لبهایم جاری خواهد شد، زیرا فرایض خود را به من میآموزی! زبانم در وصف کلامت خواهد سرایید، زیرا که فرامین تو جملگی عدل است! دست تو برای یاریِ من آماده باشد، زیرا که احکام تو را برگزیدهام. خداوندا مشتاق نجات تو هستم، و شریعت تو لذت من است! جان مرا زنده بدار تا تو را بستایم و قوانین تو مرا مدد رساند. همچون گوسفندی گمشده، گمراه گشتهام؛ خادمت را بجوی، زیرا که فرامین تو را از یاد نبردهام!