جانم از آسایش محروم است، و سعادتمندی را از یاد بردهام. پس گفتم: «دیگر تاب تحمل ندارم، و امیدم به خداوند بر باد شده است.» مصیبت و سرگردانیام را به یاد آور، اَفسَنتین و زهر تلخ را! جانم آنها را پیوسته به یاد میآورد و در درونم افسرده میشود. لیکن به این میاندیشم، و از این رو امیدوار خواهم بود: محبتهای خداوند هرگز پایان نمیپذیرد، زیرا که رحمتهای او بیزوال است؛ آنها هر بامداد تازه میشود؛ وفاداری تو عظیم است. جان من میگوید: «خداوند نصیب من است، پس بر او امید خواهم بست.»
Read مراثی اِرمیا 3
به اشتراک گذاشتن
مقایسهٔ همهٔ ترجمهها: مراثی اِرمیا 17:3-24
آیات را ذخیره کنید، آفلاین بخوانید، کلیپ های آموزشی را تماشا کنید و موارد دیگر!
YouVersion از کوکی ها برای شخصی سازی تجربه شما استفاده می کند. با استفاده از وب سایت ما، استفاده ما از کوکی ها را همانطور که در خط مشی رازداریتوضیح داده شده است، می پذیرید
خانه
كتابمقدس
برنامههای مطالعه
ویدیوها