یوحنا 1:12-11, 13-19
یوحنا 1:12-11 NMV
شش روز پیش از عید پِسَخ، عیسی به بِیتعَنْیا، محل زندگی ایلعازَر آمد، همان که عیسی او را از مردگان برخیزانیده بود. در آنجا برای تجلیل او شام دادند. مارتا پذیرایی میکرد و ایلعازَر از جمله کسانی بود که با عیسی بر سفره نشسته بود. در آن هنگام، مریم عطری گرانبها از سنبل خالص را که حدود یک لیترا بود برگرفت و پاهای عیسی را با آن عطرآگین کرد و با گیسوانش خشک نمود، چنانکه خانه از رایحۀ عطر آکنده شد. امّا یهودای اَسخَریوطی، یکی از شاگردان عیسی، که بعدها او را تسلیم دشمن کرد، گفت: «چرا این عطر به سیصد دینار فروخته نشد، تا بهایش به فقرا داده شود؟» او این را نه از سر دلسوزی برای فقرا، بلکه از آن رو میگفت که دزد بود؛ او مسئول دخل و خرج بود و از پولی که نزدش گذاشته میشد، میدزدید. پس عیسی گفت: «او را به حال خود بگذارید! زیرا این عطر را برای روز دفن من نگاه داشته بود. فقیران را همیشه با خود دارید، امّا مرا همیشه ندارید.» گروهی بیشمار از یهودیان، چون شنیدند عیسی آنجاست، آمدند تا نه تنها عیسی، بلکه ایلعازَر را نیز که زنده کرده بود، ببینند. پس، سران کاهنان بر آن شدند ایلعازَر را نیز بکشند، زیرا سبب شده بود بسیاری از یهودیان از ایشان رویگردان شده، به عیسی ایمان آورند.
یوحنا 13:12-19 NMV
شاخههای نخل در دست به پیشباز او رفتند. آنان فریادکنان میگفتند: «هوشیعانا! مبارک است آن که به نام خداوند میآید، مبارک است پادشاه اسرائیل!» آنگاه عیسی کره الاغی یافت و بر آن سوار شد؛ چنانکه نوشته شده است: «مترس! ای دختر صَهیون، هان پادشاه تو میآید، سوار بر کره الاغی!» شاگردان او نخست این چیزها را درنیافتند، امّا چون عیسی جلال یافت، به یاد آوردند که اینها همه دربارۀ او نوشته شده بود و همانگونه نیز با او به عمل آورده بودند. آن جماعت که به هنگام فرا خواندن ایلعازَر از قبر و برخیزانیدنش از مردگان با عیسی بودند، همچنان بر این واقعه شهادت میدادند. بسیاری از مردم نیز به همین سبب به پیشباز او رفتند، زیرا شنیده بودند چنین آیتی از او به ظهور رسیده است. پس فَریسیان به یکدیگر گفتند: «ببینید که راه به جایی نمیبرید؛ بنگرید که همۀ دنیا از پی او رفتهاند.»