حِزقیال 1:28-14

حِزقیال 1:28-14 NMV

کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «ای پسر انسان، به حاکم صور بگو، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «از آن رو که دلت مغرور شده، و می‌گویی، ”خدا هستم! و در دلِ دریا بر سَریر خدایان می‌نشینم!“ حال آنکه نه خدا، بلکه انسانی، هرچند دل خویش را همچون دل خدایان می‌شماری؛ به‌درستی که از دانیال حکیمتری، و هیچ رازی بر تو پوشیده نیست. به حکمت و بصیرت خویش برای خود ثروت اندوخته‌ای، و خزاینت را به طلا و نقره انباشته‌ای. به فراوانیِ حکمتِ خویش در تجارت، دولت خود را افزون ساخته‌ای، و دلت به سبب توانگری‌ات مغرور گشته است. بنابراین خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: از آن رو که دل خویش را همچون دل خدایان می‌شماری، اینک من بیگانگان را بر تو خواهم آورد، ستم‌پیشه‌ترینِ قومها را؛ تا بر ضد زیباییِ حکمت تو شمشیر از نیام به در آورند و فرّ و شکوه تو را بیالایند. آنان تو را به هاویه فرو خواهند افکند، و به مرگِ هولناک در دل دریا جان خواهی سپرد. آیا در حضور قاتلانت همچنان خواهی گفت که: ”خدا هستم؟“ حال آنکه در دستان قاتلانت، نه خدا، بلکه انسان خواهی بود و بس؟ به دست بیگانگان، به مرگ نامختونان خواهی مرد؛ زیرا خداوندگارْ یهوه می‌فرماید که من سخن گفته‌ام.» کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: «ای پسر انسان، بر پادشاه صور مرثیه‌ای بسرا و او را بگو، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: «تو الگوی کمال بودی، آکنده از حکمت و کامل در زیبایی. تو در عدن بودی، در باغ خدا، و هر گونه سنگ گرانبها زینت تو بود: لعل و یاقوت زرد و الماس، زِبَرجَد و عقیق و یشب، یاقوت کبود و فیروزه و زمرّد. نگین‌دانها و کنده‌کاریهایت از صنعت طلا بود؛ اینها همه، در روز آفرینشت مهیا شده بود. تو کروبیِ مسح شدۀ سایه‌گستر بودی، و من تو را برقرار داشته بودم؛ تو بر کوهِ مقدسِ خدا بودی، و در میان سنگهای آتشین می‌خرامیدی.

مطالعه حِزقیال 28