خروج 4:20-26
خروج 4:20-26 NMV
«هیچ تمثالِ تراشیدهای برای خود مساز، خواه به شکل هرآنچه بالا در آسمان باشد و یا پایین بر زمین و یا در آبهای زیر زمین. در برابر آنها سَجده مکن و آنها را عبادت منما؛ زیرا من، یهوه خدای تو، خدایی غیورم که جزای تقصیرات پدران را به فرزندان و پشت سوّم و چهارمِ آنان که مرا نفرت کنند میرسانم. اما کسانی را که مرا دوست بدارند و فرمانهایم را حفظ کنند، تا هزار پشت محبت میکنم. «نام یهوه خدایت را به ناشایستگی مبر، زیرا خداوند کسی را که نام او را به ناشایستگی بَرَد بیسزا نخواهد گذاشت. «روز شَبّات را به یاد داشته باش و آن را مقدس شمار. شش روز کار کن و همۀ کارهایت را انجام بده، اما روز هفتم، شَبّاتِ یهوه خدای توست. در آن هیچ کار مکن، نه تو، نه پسر یا دخترت، نه غلام یا کنیزت، نه چارپایانت، و نه غریبی که درون دروازههای توست. زیرا خداوند در شش روز آسمان و زمین و دریا را با هرآنچه در آنهاست بساخت، اما روز هفتم فراغت یافت. از همین رو، خداوند روز شَبّات را برکت داده، آن را تقدیس فرمود. «پدر و مادر خود را گرامی دار تا در سرزمینی که یهوه خدایت به تو میبخشد، روزهایت دراز شود. «قتل مکن. «زنا مکن. «دزدی مکن. «بر همنوع خود شهادت دروغ مده. «به خانۀ همسایهات طمع مورز. به زن همسایهات، یا غلام و کنیزش، یا گاو و الاغش، یا هیچ چیز دیگر او، طمع مدار.» چون قوم رعد و برق را دیدند، و آواز کَرِنا را شنیدند، و کوه را که پر از دود بود مشاهده کردند، جملگی به خود لرزیدند. آنها دور ایستادند و به موسی گفتند: «تو خود با ما سخن بگو و ما خواهیم شنید، اما خدا با ما سخن نگوید، مبادا بمیریم.» موسی به قوم گفت: «مترسید. خدا آمده است تا شما را بیازماید تا ترس او را به دل داشته باشید و گناه نکنید.» پس قوم از دور ایستادند و موسی به تاریکیِ غلیظ که خدا در آن بود نزدیک شد. آنگاه خداوند به موسی گفت: «بنیاسرائیل را چنین بگو: ”شما خود دیدید که از آسمان با شما سخن گفتم. خدایان نقره در کنار من مسازید؛ خدایان طلا برای خود مسازید. مذبحی از خاک برایم بساز و بر آن قربانیهای تمامسوز و قربانیهای رفاقت از گله و رمۀ خویش تقدیم کن. هر جا که گرامیداشتِ نام خویش را سبب گردم، نزد تو خواهم آمد و تو را برکت خواهم داد. اگر مذبحی از سنگ برایم میسازی، آن را از سنگهای تراشیده مساز، زیرا اگر افزارت را بر آن به کار بری آن را نجس میسازی. و بر مذبح من از پلهها بالا مرو، مبادا عریانی تو بر آن دیده شود.“