اِستر 1:4-2
اِستر 1:4-2 NMV
چون مُردِخای از تمامی آنچه انجام شده بود آگاهی یافت، جامه بر تن درید و پلاس و خاکستر در بر کرده، به میان شهر درآمد و با صدای بلند به تلخی بگریست. او تا به مدخل دروازۀ شاه رفت، زیرا هیچکس را اجازه نبود که پلاس بر تن به دروازۀ شاه درآید.