۲پادشاهان 16:2-24

۲پادشاهان 16:2-24 NMV

و گفتند: «بنگر که ما بندگانت پنجاه مرد توانا در اختیار داریم. رخصت ده تا به جستجوی مولایت بروند، شاید روح خداوند او را برگرفته و بر کوه یا به دره‌ای افکنده باشد.» اما اِلیشَع نپذیرفت و پاسخ داد: «آنها را مفرستید.» ولی ایشان چندان پای فشردند که سرانجام اِلیشَع شرمنده گشت و گفت: «بفرستید.» پس آن پنجاه مرد را فرستادند و آنان سه روز جستجو کردند، ولی ایلیا را نیافتند. و چون نزد اِلیشَع که در اَریحا مانده بود بازگشتند، بدیشان گفت: «آیا به شما نگفتم، ”نروید“؟» باری، مردم شهر به اِلیشَع گفتند: «ای سرور ما، چنانکه می‌بینی، اینک شهر ما در جایی نیکو قرار دارد، ولی آب آن بد است و زمینش بی‌حاصل.» اِلیشَع گفت: «کاسه‌ای نو نزد من بیاورید و در آن نمک بریزید.» پس آن را برای او آوردند. آنگاه به طرف چشمۀ آب رفت و نمک را در آن ریخت و گفت: «خداوند چنین می‌فرماید: من این آب را شفا دادم تا دیگر هرگز باعث مرگ کسی نشود و زمین را بی‌حاصل نگرداند.» و آن آب طبق گفتۀ اِلیشَع تا به امروز سالم است. اِلیشَع از آنجا به بِیت‌ئیل برآمد. در راه تنی چند از جوانان شهر بیرون آمده، او را به تمسخر گرفتند و گفتند: «آی کچل، برو! آی کچل، برو!» اِلیشَع برگشته، بدیشان نگریست، و در نام خداوند نفرینشان کرد. و دو خرس از جنگل بیرون آمدند و چهل و دو تن از آنها را دریدند.

مطالعه ۲پادشاهان 2