یوحنا 1
1
کلمۀ حیات
1در ازل کلمه#1:1 در میان قوم اسرائیل، این واژه به معنای قدرت، حکمت، و اقتدار خداوند بود که بهوسیلهٔ آن تمام جهان هستی آفریده شد. در میان یونانیان، این واژه یک اصل و قاعدهای در رابطه با منطق الهی بود که بهوسیلهٔ آن مردم میتوانستند آفرینش را درک کنند. بود. کلمه با خدا بود و کلمه خودِ خدا بود. 2از ازل کلمه با خدا بود. 3همه چیز بهواسطهٔ او آفریده شد و بدون او چیزی آفریده نشد. 4او منشأ حیات بود و آن حیات نور آدمیان بود. 5نور در تاریکی میتابد و تاریکی هرگز بر آن چیره نشده است.
6مردی به نام یحیی ظاهر شد که فرستادۀ خدا بود. 7او آمد تا شاهد باشد و بر آن نور شهادت دهد تا همه بهوسیلۀ او ایمان بیاورند. 8او خود آن نور نبود، بلکه آمد تا بر آن نور شهادت دهد. 9آن نور حقیقی که همۀ آدمیان را نورانی میکند در حال آمدن بود.
10او در جهان بود و جهان بهوسیلهٔ او آفریده شد، امّا جهان او را نشناخت. 11او نزد متعلّقان خود آمد ولی متعلّقانش او را نپذیرفتند. 12امّا به همۀ کسانی که او را پذیرفتند و به او ایمان آوردند این حقّ را داد که فرزندان خدا شوند، 13که نه مانند تولّدهای طبیعی و نه در اثر تمایلات نفسانی و نه خواستهٔ یک پدر جسمانی، بلکه از خدا تولّد یافتند.
14کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما جلالش را دیدیم، جلالی شایستۀ پسر یگانۀ پدر و پُر از فیض و راستی.
15یحیی دربارۀ او شهادت داده با صدای بلند میگفت: «این همان شخصی است که دربارۀ او میگفتم که بعد از من میآید امّا بر من برتری و تقدّم دارد، زیرا پیش از تولّد من، او وجود داشت.»
16از فیض سرشار او، پیوسته برکات فراوانی یافتهایم. 17زیرا شریعت بهوسیلهٔ موسی عطا شد، امّا فیض و راستی توسط عیسای مسیح آمد. 18کسی هرگز خدا را ندیده است، امّا آن پسر یگانهای که در آغوش پدر است، او را شناسانیده است.
پیام یحیای تعمیددهنده
(متّی 3:1-12؛ مرقس 1:1-8؛ لوقا 3:1-18)
19این است شهادت یحیی هنگامیکه سران یهود، عدّهای از کاهنان و لاویان را از اورشلیم نزد او فرستادند تا بپرسند که او کیست.
20او از جواب دادن خودداری نکرد، بلکه بهطور واضح اعتراف نموده گفت: «من مسیح نیستم.»
21آنها از او پرسیدند «پس آیا تو الیاس#1:21 الیاس نام یونانی ایلیا میباشد. هستی؟» پاسخ داد: «خیر.» آنها پرسیدند: «آیا تو آن نبی موعود هستی؟» پاسخ داد: «خیر.»
22پرسیدند: «پس تو کیستی؟ ما باید به فرستندگان خود جواب بدهیم؛ دربارۀ خودت چه میگویی؟» 23او از زبان اِشعیای نبی پاسخ داده گفت: «من صدای ندا کنندهای هستم که در بیابان فریاد میزند، 'راه خداوند را راست گردانید.'»#1:23 نقل قول از اِشعیا ۴۰:۳
24این قاصدان که از طرف فریسیان فرستاده شده بودند، 25از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیح هستی و نه الیاس و نه آن نبی موعود، پس چرا تعمید میدهی؟»
26یحیی پاسخ داد: «من با آب تعمید میدهم، امّا کسی در میان شما ایستاده است که شما او را نمیشناسید. 27او بعد از من میآید، ولی من حتّی شایستۀ آن نیستم که بند نعلینش را باز کنم.»
28این ماجرا در بِیتعَنْیا، یعنی آنطرف رود اُردن، در جاییکه یحیی مردم را تعمید میداد، واقع شد.
برّۀ خدا
29روز بعد، یحیی عیسی را دید که بهطرف او میآید و اعلام کرد: «نگاه کنید، این است آن برّۀ خدا که گناه جهان را برمیدارد. 30این است آن کسی که دربارهاش میگفتم، 'بعد از من مردی میآید که بر من تقدّم و برتری دارد، زیرا پیش از تولّد من او وجود داشته است.' 31من او را نمیشناختم، امّا آمدم تا با آب تعمید دهم و به این وسیله او را به اسرائیل بشناسانم.»
32یحیی شهادت خود را اینطور ادامه داد: «من روح خدا را دیدم که بهصورت کبوتری از آسمان آمد و بر او قرار گرفت. 33من او را نمیشناختم، امّا آن کسی که مرا فرستاد تا با آب تعمید دهم به من گفته بود، 'هرگاه ببینی که روح بر کسی نازل شود و بر او قرار گیرد، بدان که او همان کسی است که به روحالقدس تعمید میدهد.' 34من این را دیدهام و شهادت میدهم که او پسر خدا است.»
اوّلین شاگردان عیسی
35روز بعد، بار دیگر یحیی با دو نفر از شاگردان خود در آنجا ایستاده بود. 36وقتی عیسی را دید که از آنجا میگذرد، گفت: «این است برّۀ خدا.»
37آن دو شاگرد این سخن را شنیدند و بهدنبال عیسی به راه افتادند. 38عیسی برگشت و آن دو نفر را دید که بهدنبال او میآیند. از آنها پرسید: «دنبال چه میگردید؟» آنها گفتند: «ربی (یعنی ای استاد) منزل تو کجا است؟»
39او به ایشان گفت: «بیایید و ببینید.» پس آن دو نفر رفتند و دیدند کجا منزل دارد، و بقیّۀ روز را نزد او ماندند. تقریباً ساعت چهار بعد از ظهر بود.
40یکی از آن دو نفر که بعد از شنیدن سخنان یحیی بهدنبال عیسی رفت، اَندریاس برادر شمعون پطرس بود. 41او اوّل برادر خود شمعون را پیدا کرد و به او گفت: «ما ماشیح (یعنی مسیح) را یافتهایم.» 42پس وقتی اَندریاس، شمعون را نزد عیسی برد، عیسی به شمعون نگاه کرد و گفت: «تویی شمعون پسر یونا، ولی بعدازاین کیفا#1:42 کیفا در زبان آرامی و پطرس در زبان یونانی به معنی صخره میباشند. (در یونانی پطرس به معنی صخره) نامیده میشوی.»
فیلیپُس و نتنائیل
43روز بعد، وقتی عیسی میخواست به جلیل برود، فیلیپُس را یافته به او گفت: «بهدنبال من بیا.» 44فیلیپُس مانند اَندریاس و پطرس اهل بِیتصیدا بود. 45فیلیپُس هم رفت و نتنائیل را پیدا کرد و به او گفت: «ما آن کسی را که موسی در تورات ذکر کرده و انبیا دربارۀ او سخن گفتهاند، پیدا کردهایم؛ او عیسی پسر یوسف و از اهالی ناصره است.»
46نتنائیل به او گفت: «آیا میشود که از ناصره چیز خوبی بیرون بیاید؟» فیلیپُس پاسخ داد: «بیا و ببین.»
47وقتی عیسی نتنائیل را دید که بهطرف او میآید، گفت: «این است یک اسرائیلی واقعی که در او هیچ مکری نیست!»
48نتنائیل پرسید: «مرا از کجا میشناسی؟» عیسی پاسخ داد: «پیش از آنکه فیلیپُس تو را صدا کند، وقتی زیر درخت انجیر بودی، من تو را دیدم.»
49نتنائیل گفت: «ای استاد، تو پسر خدا هستی! تو پادشاه اسرائیل میباشی!»
50عیسی در جواب گفت: «آیا فقط به علّت اینکه به تو گفتم تو را زیر درخت انجیر دیدم ایمان آوردی؟ بعدازاین چیزهای بزرگتری خواهی دید.» 51آنگاه به او گفت: «درحقیقت به شما میگویم که شما آسمان را گشوده و فرشتگان خدا را درحالیکه بر پسر انسان#1:51 ر.ک. واژهنامه صعود و نزول میکنند خواهید دید.»
Právě zvoleno:
یوحنا 1: مژده
Zvýraznění
Sdílet
Kopírovat
Chceš mít své zvýrazněné verše uložené na všech zařízeních? Zaregistruj se nebo se přihlas
Today's Persian Version Revised (TPVR) © United Bible Societies, 2023